چکیده:
پس از گذر از نگرش های مکانیکی و سرمایه محور در اقتصاد توسعه، مفاهیم جدیدی در کنار سرمایه، منابع طبیعی و نیروی انسانی، ظاهر شد که به نقش عوامل انسانی و اجتماعی در توسعه و حتی رشد اقتصادی اشاره داشت. در دهه 90 میلادی توجه اقتصاددانان به مفهوم سرمایه اجتماعی، بیش از پیش جلب شد و مطالعات و پیمایش های متعددی در این زمینه انجام گرفت که این مطالعات جنبه های جدیدی از رابطه بین سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی را مشخص نمود. در این مقاله به بررسی این مطالعات می پردازیم. این مطالعات را می توان از نظر توجه به اثرات سرمایه اجتماعی، حداقل در 6 دسته خلاصه کرد که در هر کدام اثری از آثار سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. این 6 دسته شامل مطالعاتی است که تاثیر سرمایه اجتماعی را بر رشد اقتصادی، اقتصاد سیاسی و عملکرد دولت، توسعه روستایی، سرمایه انسانی و فکری، عملکرد بنگاه ها و ساختارهای سازمانی و نهایتا بر بهداشت و سلامت می سنجند.
خلاصه ماشینی:
"تیمبرلیک نیز مزایایی که توسعه ثروتهای نامرئی از جمله سرمایه اجتماعی برای سازمان به همراه دارد را چنین بیان میکند: تسهیل و در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه کم کسب مهارتها و دانش جدید از سوی اعضای شبکه کسب نفوذ و قدرت و افزایش امکان اعمال نفوذ در سازمان - Cohen & Prusak ایجاد یکپارچگی و انسجام سازمانی، بهبود عملکرد گروهی، تشکیل تیمهای کاری منعطف افزایش تعهد کاهش هزینه مربوط به تعاملات به دلیل سطوح بالای اعتماد در روابط کاهش میزان ترک شغل و هزینههای استخدام و آموزش(تیمبرلیک 1 ، 2005: 35) علاوه بر این میتوان در زمینه تأثیرات وجود سرمایه اجتماعی در توسعه سازمان، موارد زیر را اضافه کرد: 1- تسهیل تأمین مالی پروژهها، سرمایهگذاریها و عقد قراردادها و در نتیجه امکان حمایت از خلاقیتها و رشد نوآوری و فناوری؛ 2- کاهش آسیبهای مالی و اجتماعی در دوران رکود برای بنگاهها و افراد آسیبپذیر و اهتمام به تعاون عمومی و توازن اجتماعی؛ 3- کاهش فساد مالی و اقتصادی از طریق بخش خصوصی رقابتی و نظارت بر حوزة عمومی؛ 4- افزایش رقابت اقتصادی از طریق فرهنگ و انگیزه شکلگیری گروهها و شرکتهای اقتصادی و زمینه انتقال تجارب؛ 5- افزایش بهرهوری نیروی کار از طریق آرامش حاصله و انگیزش مناسب در خانواده و گروههای کاری و اتحادیهها؛ 6- بالا رفتن هماهنگی دولت- شهروندان و دولت-بنگاه و در نتیجه فراهم شدن زمینه برای تولید ."