چکیده:
گودین تپه کنگاور، یکی از شاخص ترین محوطه های هزاره چهارم قبل ازمیلاد غرب ایران به حساب می آید. در اواسط این هزاره، سفال های خوش ساخت و منقوشی تحت عنوان «سفال منقوش گونه گودین VI» در توالی تپه ظاهر می گردد که هیچ گونه قرابتی را با سفال های زمخت و بدون نقش دوره VIIا(VII/VI۳) ندارند و نوعی نوآوری سفالی در توالی شرق زاگرس مرکزی به حساب می آید. نمونه های کاملا مشابه این گونه سفالی در مناطق وسیعی از فلات مرکزی ایران در هزاره چهارم قبل ازمیلاد گزارش گردیده است. برخلاف کنگاور، در فلات مرکزی ایران این گونه سفالی از عمومیت و فراوانی ویژه ای برخوردار بوده و تداوم بی وقفه آن در سراسر دوران مس وسنگ برخلاف مناطق شرق زاگرس مرکزی، نشان دهنده خاستگاه اصلی آن در فلات مرکزی ایران است. هدف اصلی از نگارش این مقاله، تبیین جایگاه این گونه سفالی در توالی شرق زاگرس مرکزی و چگونگی نفوذ آن از مناطق فلات مرکزی ایران به مناطق شرق زاگرس مرکزی در غرب ایران است. بدین منظور، ابتدا اشاراتی به مطالعات هزاره چهارم قبل ازمیلاد شرق زاگرس مرکزی و معرفی این گونه سفالی خواهد شد؛ در ادامه با استفاده از منابع و داده های منتشر شده در ارتباط با محوطه های دارای سفال نوع گودین VI در مناطق شرق زاگرس مرکزی و مقایسه آن با نمونه های مشابه محوطه های فلات مرکزی ایران به دنبال پاسخ گویی به پرسش اصلی مقاله که، در چگونگی نفوذ این گونه سفالی در شرق زاگرس مرکزی است، خواهد بود. در پایان، نتیجه مطالعات نشان می دهد که مناطق شرق زاگرس مرکزی در هزاره چهارم قبل ازمیلاد به سطح کاملی از پیچیدگی های اجتماعی رسیده و با نواحی اطراف خود و به ویژه فلات مرکزی دارای بیشترین ارتباطات و برهم کنش های فرهنگی است. سفال موسوم به نوع «گودین VI» نیز نتیجه این برهم کنش ها و ارتباطات فرهنگی شرق زاگرس مرکزی با فلات مرکزی در هزاره ۴ ق.م. است.
خلاصه ماشینی:
بدینمنظور، ابتدا اشاراتی به مطالعات هزارۀ چهارم قبلازمیلاد شرق زاگرسمرکزی و معرفی این گونۀ سفالی خواهد شد؛ در ادامه با استفاده از منابع و دادههای منتشر شده در ارتباط با محوطههای دارای سفال نوع گودین VI در مناطق شرق زاگرسمرکزی و مقایسۀ آن با نمونههای مشابه محوطههای فلاتمرکزی ایران بهدنبال پاسخگویی به پرسش اصلی مقاله که، در چگونگی نفوذ این گونۀ سفالی در شرق زاگرسمرکزی است، خواهد بود.
برخلاف دورههای قبل که گودینتپه شاهد بیشترین تأثیر و تأثرات و تعاملات فرهنگی با نواحی شمالی نظیر حوضۀ دریاچۀ ارومیه است، در دورۀ گودین VI2 شاهد بیشترین تأثیرات و تعاملات فرهنگی با نواحی شرق گودین و بهویژه منطقۀ فلاتمرکزی هستیم؛ مثال بارز اینگونه تعاملات، سفالهای نخودی ظریف منقوش دورۀ گودین VI2 است که نمونههای مشابه آن در فلاتمرکزی و از بافت محوطههای دورۀ مسوسنگ جدید (Fazeli et al, 2013) نظیر سیلک IIIا (III6-7b) و قبرستان VI گزارش شده است (Majidzadeh, 1978 & 1981) (تصاویر 2 و 3).
م. و بالعکس فراوانی و گسترش آن در تمامی دوران مسوسنگ فلاتمرکزی و تنوع گستردۀ آن ازنظر فرم و نقش در این منطقه، نسبت به نمونههای محدود پهنۀ فرهنگی شرق زاگرسمرکزی، فلاتمرکزی بهعنوان خاستگاه اصلی و اولیۀ سفال منقوش نوع گودین VI پیشنهاد میشود.
لازمبهذکر است که این تاریخ با تاریخگذاری مطلق نهشتههای دورۀ مسوسنگ جدید منطقۀ فلاتمرکزی ایران (سیلک III6-7) که سفالهای نخودی منقوش دورۀ VI2 گودین نیز از آنجا بهدست آمده تقریباً همخوانی دارد (Fazeli et al.