چکیده:
تحلیل گفتمان انتقادی، یک روش کاربردی در تحلیل متون است و تنها به دادههای متن اکتفا نمیکند بلکه پا را فراتر از آن گذاشته و به کشف و ظاهرسازی تراوشات فکری نویسنده و گوینده که در پس متن نهفتهاند پرداخته است. مساله پژوهش حاضر استخراج مبانی سیاستورزی امام علی (ع) در نامه 64 نهجالبلاغه که متناظر به اولین نامه معاویه است با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین است. هدف از این پژوهش، پی بردن هرچه بهتر به اندیشههای سیاسی نهفته در متن نامه است. یافتههای به دست آمده بیانگر این است که: معاویه در نامه خود تحت عنوان خلیفه با استفاده ابزاری از برخی حوادث، سعی دارد از حکومت امام علی (ع) مشروعیتزدایی کند و به حکومت خود مشروعیت بخشد و امام (ع) در مقابل، ابتدا توطئههای طرف مقابل را خنثی کرده سپس بر محورهای اصیل و محدود مشروعیت تکیه کرد و علت تاکید امام بر محورهای اصیل و محدود بودن آنها این است که نامه ایشان متناظر و متناسب با نامه معاویه نوشته شده است.
Critical discourse analysis is an applied method of textual analysis It does
not rely on text data for analysis only rather, it has stepped beyond it and
explores the emergence of the intellectual and authorial abstracts behind
the text. The problem of the present research extracting Imam Ali›s policy
principles in letter 64 of Nahj al-Balagha which corresponds to the first
letter of mu’awiyah using the method of critical discourse analysis of
Fairclough at descriptive, interpretive and explanatory levels. The purpose
of this research is to better understand the political ideas embedded in the
textbooks. The findings indicate that: Mu›awiyah tries to use some of the
events in his letter as a caliph to legitimize the rule of Imam Ali (AS) and
give legitimacy to his government, and the Imam (AS) firstly thwarted the
conspiracies of the other side. He then relied on the original axes of legitimacy.
This is the reason why the Imam emphasized the original axes
and their limitations. The letter of the Imam corresponds to the letter of
Mu’awiyah.
خلاصه ماشینی:
از طرفی نیز توجه به انواع جملات در نامه نشان میدهد تمام جملات به غیر از جمله اول: «فإنَّا کنَّا نَحنُ و إيَّاکم يَداً جامِعَه، و أُلفَه أليفه حَتَّى طَمعتَ يا ابن أبي طالِب فتغيَّرتَ»؛ (ما و شما قدرت واحد و جمع متحدی بودیم تا اینکه ای پسر ابیطالب طمع کردی و تغییر یافتی) با جمله فعلیه شروع میشوند و هدف نویسنده در جمله اسمیه که دارای بار معنایی اقناعی و تأکیدی است (وجود چند حرف تأکید و مفعول مطلق) تأکید بر وحدت و یکپارچگی این دو قوم است که شخص خاصی (امام علی (ع)) عامل جدایی بین آنها شده است، در مقابل استفاده بیش از حد از افعال ماضی در برابر افعال مضارع این است که معاویه چارهای جز تأکید به زمان گذشته و بیان برخی از حوادث نداشته است زیرا اگر به زمان حال اشاره کند واضح است که خلیفه عوض شده و دستور عزل او را صادر کرده است پس باید به زمان گذشته اشاره کند.
Here is the Sentence: “Everyone who leaves, May Receive the Mercy of Allah” Seyyed Mahdi Zafarhoseini1 Ali Asadi Asl*2 Hasan Naghizadeh3 Abstract One of the issues after the battle of Jamal is the sermon which was delivered by Imam Ali on describing of the people of Basra and giving them a reprimand as well as a piece of advice on leaving the town by saying “al Shakhes Ankom” which is presented in Nahj al Balaghah.