چکیده:
عارف در بیان اشعار خود، ابزارهایی به کار میبرد تا تجربههای روحانی خود را آسانتر به مخاطب القا کند. یکی از این ابزارها، اسطوره است. بر این اساس، میتوان تصوّر کرد که ابزارهای تصویرساز- بهویژه پسااستعارهها از جمله اسطوره- در شعر عرفانی سهمی مهم دارند. در عرفان، گفتههای شاعر دربارۀ امور معنوی و فراپدیداری است. اسطوره نیز از جهانی متفاوت است و میتواند وسیلهای مناسب برای بیان امور معنوی– عرفانی باشد. عطار نیشابوری در منطق الطیر با ترکیب خلاقانۀ اسطوره و تلمیح با ژرفساخت تشبیه، تصویرهای زیبا آفریده و با صنایع بلاغی تلمیحی، تصویرسازی کرده است. در این پژوهش، ضمن معرفی این صنعت تلفیقی، یعنی تلمیح اسطورهای نشان خواهیم داد که عطار در توصیف تجارب عرفانی، از این صنعت چگونه بهره برده و چگونه اسطوره و عرفان را با یکدیگر پیوند زده است. به عبارتی دیگر، هدف از این مقاله، توجه به اسطوره و تلمیح در قالب رمزها و نمادهایی است که در پرتو نوعی احساسات و شهودات زیستۀ عرفانی و باطنی، فهم و تفسیر میشوند و همچنین دگرگونی اسطوره به عرفان و گذر عناصر و نشانههای آنها از حماسۀ تاریخی و ملّی به حماسۀ عرفانی و معنوی.
In expressing his poems, the mystic uses a tool to induce his spiritual experiences to the audience more easily. One of these tools is myth. Accordingly, one can imagine that the illustrator tool - especially post-metaphors like “Myth” - has a significant contribution to mystical poetry. In mysticism, the poet's words are about spiritual and supernatural matters. Myth is from a different world and can be a good means for expressing spiritual things - mystical. In the Conference of the Birds, Attar Neishaburi has integrated myth and allusion creatively by deepening simile of beautifully created images with allusion rhetorical industry. In this study, while introducing this combined industry - the mythological allusion - we will show how Attar used the mystical experiences of this industry and how he linked the myth and mysticism. In other words, the purpose of this paper is to focus on myths and allusion in the form of puzzles and symbols understood and interpreted in the light of a kind of emotions and intuitions of the mystical and inner life, as well as the transformation of myth to mysticism and the transition of its elements and signs from epics historical and national episodes of mystical and spiritual ones.
خلاصه ماشینی:
مسئلۀ اصلي اين پژوهش آن است که عطار در منطق الطير چگونه اسطوره را وارد بلاغت عرفاني کرده است و عناصر اسطوره اي متعلق به فرهنگ ايران پيش از اسلام چگونه با جهان بيني و نگرش و گذر از دريچۀ ذهن او در کارکرد و معنا متحول ميشوند؟ تصوف عطار، طريقتي است در جهت پرهيز از دنيا و متعلقات آن و بيشتر تلميحات و کاربردهاي اسطوره اي او متناسب و هماهنگ با شيؤە سلوک اوست .
در چنان احوال ، عارف شعور خود را از دست ميدهد و در شعور کل ، در روح هستي گم ميشود و ديگر خويشتن را نمييابد، تجربه روحاني است ؛ اما در بيان آن ، صوفيه تشبيه و تمثيل خاصي دارند» (زرين کوب ، ١٣٨٤: ٢٥٩) که يکي از اين تشبيه ها و تمثيل هاي خاص ، تلميحات اسطوره اي است .
با وجود اين ، اسطوره ها اشاره وار با استفاده از ابزار و صنعت تصويرساز تلميح ، در شعر شاعران فارسي به کار رفت و با رواج ادب عرفاني، عارفاني چون عطار، از اساطير، تفسيري تمثيلي و تلميحي به دست داده و از آن ها برداشت هاي عرفاني کرده اند (شاميان ساروکلائي، ١٣٩٢: ٧١).
در اين پژوهش نيز تأکيد بر اسطوره هايي است که با نگاهي عرفاني به آن ها تلميح شده است ؛ زيرا اساطير و داستان هاي کهن ، يکي از امتيازات شعر عرفاني است و عارف ، مطالب و تجربه هاي عرفاني خويش را با آن ها بيان ميکند.