چکیده:
با پایان یافتن جنگ دوم جهانی، دگرگونی های عمدهای در روابط بین المللی بوجود آمد و زمینههای شکلگیری نظام دو قطبی فراهم گردید. آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک شرق و غرب، دریک رقابت همه جانبه مقابل یکدیگر قرار گرفتند. خاورمیانه نیز یکی از مناطق رقابت دو ابرقدرت بود. ابرقدرتها در دوران جنـگ سـرد تـلاش کردنـد بـا عضوگیری از میان کشورهای منطقه خاورمیانه، اهداف خود را دنبال نمایند. دولتهای منطقه از جمله ایران و عراق نیز بـا پیوستن بـه یکـی از دو ابرقدرت عملاً در یکی از این دو اردوگاه قرارگرفتند. رهبران دو بلوک همچنانکه خود را متعهـد بـه حمایت از متحدان منطقهای خود میدانستند، در مقابل انتظـار دنبالهروی آنها از سیاستهای خود را داشتند، بر این اساس مدیریت اوضاع، عملاً در دست ابرقدرتها بود، و اقدامات متحدان منطقهای، صرفاً در راستای منافع آن کشورها دنبال میشد. بنابراین روابط و مناسبات کشورهای ضعیف با یکدیگر به اراده و خواست کشورهای بزرگ، هدایت وکنترل میشد و آنها را از هم دور یا نزدیک می کرد، به گونهای که این کشورها در چهارچوب منافع قدرتهای مسلط، با یکدیگر به منازعه پرداخته و درگیر جنگ نیابتی میشدند. در پژوهش پیشروی با تکیه بر روش توصیف همراه با تحلیل و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای تأثیرات جنگ سرد بر روابط ایران و عراق بررسی و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
(آوري، ١٣٧٢، ١٣٨/٣) در واقع ، هدف نهايي اين پيمان از نظر طراحان آن ، حفظ ذخاير و منابع نفتي خاورميانه در مقابل نفوذ و رخنه شوروي بود، نه دفاع از سرزمين ايران ، حتي مقامات بلند پايه کشور نيز متوجه شده بودند، که اين پيمان حافظ منافع و مصلحت ايران نيست ، بلکه سازماني است با اهداف سياسي خاص ، که قسمتي از هزينه هاي آنرا ملت ايران بايد تامين مي نمود.
(سنجر،١٣٧٠: ٦٥) از طرف ديگر اين پيمان اگرچه به عنوان بخشي از استراتژي بلوک غرب در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم و به منظور جلوگيري از نفوذ کمونيسم طراحي شده بود، اما در واقع آمريکا و انگليس بيشتر بدنبال حفظ رژيم هاي دست نشانده خود در خاورميانه بودند، تا بهتر بتوانند به اهداف خود در اين منطقه دست يابند، که مسلما ايران به دليل مجاورت و داشتن مرزهاي طولاني با شوروي، شرايط ويژه اي داشت .
و انگليس به دنبال ، بازيابي جايگاه سابق خود در خاورميانه است از اينرو وي بر اين عقيده بود که پيمان بغداد به نفع انگليس و آمريکا است برضد شوروي؛ به نفع شاه برضد مصدق ؛ به نفع عراق محافظه کار برضد وحدت کشورهاي عرب با محوريت قاهره که آرمان ناصر بود؛ و سرانجام به نفع اسرائيل که روابط نزديکي با ايران و ترکيه برضد اعراب داشت ؛ و معادلات قدرت را تغيير خواهد داد.
(هرمن ،١٣٧٤: ٨٩) شاه نيز نسبت به اين سياست امريکا همراهي داشت ، در واقع بسياري از اقدامات شاه عمدتا ناشي از برنامه هاي او براي تبديل نمودن ايران به يک قدرت مهم نظامي منطقه اي در همين راستا بود.