چکیده:
نظام حکمت صدرایی با روششناسی خاص فلسفی، زمینه ساز طرح بسیاری از مباحث کلامی و عرفانی بعد از خود بوده است. از جمله، مباحث مربوط به «انسان کامل» که طرح آن در کتب عرفانی گسترش یافت. این امر با بکارگیری و جعل اصطلاح «انسان کامل» توسّط ابن عربی آغاز شد. پس از آن ملاصدرا در آثار مهمّ خود، جهات گوناگونی از شئون «انسان کامل» بهویژه انسان کامل معصوم را مطرح کرده است. شارحان فلسفۀ صدرایی نیز کموبیش به این مباحث توجّه داشته اند. از این میان، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی هر کدام با رویکردی متفاوت، تحقیقات زیادی در این باره انجام دادهاند. مقالۀ پیش رو درصدد تبیین آرای این دو اندیشمند، دربارۀ وجه مفهومی اصطلاح «انسان کامل» است. این مطالعۀ تطبیقی در سه بخش «پیشینۀ کاربرد اصطلاح»، «تعریفها» و «انسان کامل معصوم» انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که شهید مطهری به پیشینۀ اصطلاح «انسان کامل» توجّه بیشتری داشته و تعریف غیر نقلی خویش از این مفهوم را بر مباحث قوّه و فعل فلسفی استوار کرده است؛ اما آیتالله جوادی آملی به محتوای اصطلاح، بیش از پیشینۀ آن عنایت داشته و تعاریف غیر نقلی خویش را بر مبانی نظری و سلوک عرفانی، بنا نهاده است. در آثار شهید مطهری در مقام تمایز انسان کامل معصوم از غیر معصوم، جنبۀ کلامی غالب شده و از این رو طرح روشمندی برای تبیین جایگاه تکوینی انسان کامل معصوم مشاهده نمیشود؛ اما در مقابل جوادی آملی بهنحو روشمند، مفاهیم عرفانی را در مسیر تبیین مقامات موهوبی و ولایت تکوینی امامان معصوم و انسان کامل به خدمت گرفته است.
The special methodology of the Sadra’ian wisdom prepared the ground for the philosphical presentation of many theological and mystical discussions; including the discussion of “perfect human”, a term first used by Ibn Arabi in mystical books. Molla-Sadra has put forward various aspects of the status of “perfect human”, especially the infallible perfect human, in his important writings. The commentators of Sadra’ian philosophy have rather noticed this topic as well. The two great contemporary scholars, Motahhari and professor Javadi Amoli, have presented various researches with different approaches in this regard. This research tries to explain their views on the concept of “perfect human”. The three categories of “background of the term”, “definitions” and of the infallible perfect [human] ” are discussed in this comparative study. The result of this research is that Motahhari has payed more attention to the background of the term “perfect human” and has relied on the philosophical discussions of ‘potentiality and actuality’ for his non-narrational definition of the term; yet professor Javadi Amoli has more stressed on the meaning of the term, rather than its background, and his non-narrational definitions are based on soluk (mystical conduct or manner) and mystical bases. Distinguishing infallible perfect human and non-infallible ones, the theological aspect is dominant in Motahhari’s works; thus no methodical model for the explanation of the genetic position of the infallible perfect human is seen in his works. On the other hand, professor Javadi Amoli uses mystical concepts to explain the infallible perfect human’s donated stations and genetic walayah (guardianship).
خلاصه ماشینی:
مفهوم انسان کامل معصوم در پرتو تفکّر نوصدرايي (با تأکيد بر آراي شهيد مطهري و استاد جوادي آملي) تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١١/١٣ تاريخ تأييد: ١٣٩٨/٠٧/١٥ * ________________________________________ يحيي کبير ** فرشيد طاهري خراساني چکيده نظام حکمت صدرايي با روش شناسي خاص فلسفي، زمينه ساز طرح بسياري از مباحث کلامي و عرفاني بعد از خود بوده است .
يافته هاي تحقيق نشان ميدهد که شهيد مطهري به پيشينۀ اصطلاح «انسان کامل » توّجه بيشتري داشته و تعريف غير نقلي خويش از اين مفهوم را بر مباحث قّوه و فعل فلســفي اســتوار کرده اســت ؛ اما آيت الله جوادي آملي به محتواي اصطلاح ، بيش از پيشينۀ آن عنايت داشته و تعاريف غير نقلي خويش را بر مباني نظري و سلوک عرفاني، بنا نهاده است .
در آثار شهيد مطهري در مقام تمايز انسان کامل معصوم از غير معصـــوم ، جنبۀ کلامي غالب شـــده و از اين رو طرح روشـــمندي براي تبيين جايگاه تکويني انسان کامل معصوم مشاهده نميشود؛ اما در مقابل جوادي آملي به نحو روشمند، مفاهيم عرفاني را در مسير تبيين مقامات موهوبي و ولايت تکويني امامان معصوم و انسان کامل به خدمت گرفته است .
پيش تر نيز مقالات معدودي ناظر به آراي شهيد مطهري و آيت الله جوادي آملي دربارٔە «انســان کامل » نگاشــته شــده اســت ؛* اما ظاهرًا پژوهشـي تطبيقي ميان نظرات اين دو متفکّر نوصــدرايي دربارٔە «انسـان کامل معصـوم » انجام نشده يا دست کم ، منتشر نشده است ؛ لذا برآنيم که در پژوهش پيش رو، آراي ايشان را از حيث پيشينۀاصطلاح «انسان کامل »، اهمّيت طرح آن ، تعاريف ناظر بدان و در نهايت تمايز کاملان معصوم از کاملان غير معصوم بکاويم .