چکیده:
یکی از قواعد فقهی اصولی که رویکردهای فوقالعاده کلامی ـ اجتماعی در آن جاری است، قاعده ثابت و متغیر است؛ قاعدهای که گذشته از غفلت مطالعه آن، نگاه دقیق و تمیز به آن میتواند مبنای نظامسازی و قانونگذاری ارتقایی در جامعه اسلامی تلقی شود. این نوشتار کوشیده است با در نظر گرفتن واقعیت اجتماعی بهمثابه متغیر، و اجتهاد در منابع بهصورت اصول بنیان و غایتمحور بهمثابه ثابت، رویکردی نظامساز را در این قاعده تبیین کند. در این هندسه واقعیت اجتماعی همواره بهعنوان موضوع احکام و عمل مکلفان در حال تعامل با منابع و اصول فقه در زمان و مکان خواهد بود. چنانچه این مهم بهخوبی تثبیت شود، برآیند این تعامل فقه پویا و کارا در قالب نظامهای قانونی برای جامعه خواهد بود. کوشیده شده است با تاکید بر انقلاب موضوعی (محل وقوع قاعده فقهی ثابت و متغیر) و فهم اجتماعی نصوص (بهعنوان راهکار کشفی اجتهادی) سازواری نظامواره طراحی شود تا نتیجه مطلوب فقه تقنین، واقعیتسرشت باشد. ازآنجاییکه ممکن است در جزئینگری طراحی چنین الگوهایی اهداف و غایات شریعت ذبح شوند و دچار اعوجاج شویم، تامین فطرت بهعنوان اهداف شریعت در طراحی این نظامواره الگو قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
دیالکتیک فقه و واقعیت اجتماعی بررسی قاعده ثابت و متغیر بهمثابه الگوی نظامسازی در امر اجتماعی تاریخ دریافت: 12/05/ 1397 تاریخ پذیرش: 10/06/ 1398 جلیل محبی 1 / سید احسان رفیعی علوی 2 چکیده یکی از قواعد فقهی اصولی که رویکردهای فوقالعاده کلامی ـ اجتماعی در آن جاری است، قاعده ثابت و متغیر است؛ قاعدهای که گذشته از غفلت مطالعه آن، نگاه دقیق و تمیز به آن میتواند مبنای نظامسازی و قانونگذاری ارتقایی در جامعه اسلامی تلقی شود.
البته نباید از این گزاره تاریخی اینطور تلقی نمود که با ابداعی نو در فقه معاصر روبرو هستیم؛ بلکه منابع و مبانی فقهی ثابت و متغیر در فقه کاملاً وجود داشته و فقط اوجگیری تحولات در زندگی اخیر، رویه اجتماعی خروج از تسلیم و سؤال نکردن از دین و گسترش علوم انسانی موازی دانش فقه، سبب رونق فکر و نظریه ثابت و متغیر بهعنوان یک قاعده فقهی حقوقی شده است.
اما بیتردید توجه به برخی متون فقهی ذیل این حدیث نشان میدهد که اگر مسئله ثابت و متغیر بازگشت به مسئله کشف حکم در مسئله مستحدث یا تبدل حکم در موضوعی داشته باشد، قطعاً استفاده از این منبع حدیثی نیز صواب خواهد بود و حتی میتوان اصول تلقیشده از سوی معصوم را تلقی به ثابت نمود و متغیر را استنباط زمانی و مکانی در واقعیتهای اجتماع فقیه جامعالشرایط از مسئله دانست.
برخی نظریات فیلسوفان شیعی نیز بهخوبی نشان میدهد رویکردهای فلسفی به مسئله مذکور در کلام و فلسفه در این خصوص که: دگرگونیها ظاهری (متغیر) است و مربوط به شکل و صورت و اعراض جهان، یا عمیق و اساسی است و در جهان هیچ امر ثابتی وجود ندارد، مؤید بنمایههای این فکر فقهی خواهد بود.