چکیده:
نمیتوان ادعا کرد تقوای ظاهری لزوما ملاک معتبری برای سنجش جایگاه انسانها در نزد خداوند متعال است؛ اما این ملاک ضابطهای ناگزیر برای سنجش شایستگی افراد جهت تصدی سمتهای عمومی بهشمار میرود. نبود علم به باطن افراد، ما را ناگزیر از توسل به ملاکها و بایستههای ظاهری برای سنجش شایستگی افراد میکند. از نظر عقلی نیز احتمالا افرادی که واجد شاخصهای تقوای ظاهری هستند، شایستگی بیشتری از سایرین برای تصدی مناصب عمومی دارند. بااینحال مستندات روایی و عقلی نشان میدهد وجود چنین شاخصهایی، از ضرورت نظارت در حین مسئولیت نخواهد کاست و صرف وجود چنین ملاکی در افراد، نمیتواند عذری برای سهلگیری در نظارت بر ایشان شود. افزونبراین یکی از نکات مهم در استفاده از ملاک تقوای ظاهری، تشخیص درست ضوابط این ملاک و شناسایی اولویتها در میان این ضوابط است. براساس روایات صفاتی نظیر امانتداری و راستگویی از مهمترین ضوابط در تشخیص تقوای ظاهری بهشمار میروند. همچنین در تزاحم احتمالی ضوابط تقوای ظاهری، ضوابطی اولویت دارند که مناسبت و ارتباط بیشتری با تصدی سمتهای عمومی دارند.
That outer piety is necessarily a valid criterion for measuring the status of human beings in the sight of God Almighty cannot be claimed, but this criterion is inevitable for measuring the merit of individuals in holding public offices. Lack of knowledge of the inside or conscience of the individuals makes us inevitably resort to external criteria and outer requirements to measure the worthiness of the individuals. Rationally, people who possess the hallmarks of outer piety are also more likely than others to hold public offices. However, the narrative and rational documents show that the existence of such indicators will not reduce the need for supervision during the responsibility, and the mere existence of such a criterion in individuals cannot be an excuse to neglect their monitoring. In addition, one of the important points in using the criterion of outer piety is to correctly identify the qualifications of this criterion and the priorities among these qualifications. According to the narrations, attributes such as trustworthiness and honesty are among the most important criteria in recognizing outer piety. Also, in the event of a possible disturbance in the conditions of outer piety, the criteria that have more relevance to holding public offices have priority.
خلاصه ماشینی:
بایستههای «تقوای ظاهری» بهعنوان شرط احراز مناصب عمومی تاریخ دریافت: 15/09/ 1398 تاریخ پذیرش: 15/03/ 1399 محمدجواد ارسطا 1 چکیده نمیتوان ادعا کرد تقوای ظاهری لزوماً ملاک معتبری برای سنجش جایگاه انسانها در نزد خداوند متعال است؛ اما این ملاک ضابطهای ناگزیر برای سنجش شایستگی افراد جهت تصدی سِمتهای عمومی بهشمار میرود.
مقدمه با مفروض گرفتن این قضیه که بشر دارای کرامت ذاتی است و کرامت اکتسابی فقط بر خداوند معلوم میشود، این پرسش ایجاد میشود که آیا تقوای ظاهری میتواند ملاکی برای تصمیمگیریهای نظام سیاسی باشد؟ این بررسی فارغ از آن صورت میگیرد که رویه جاری چیست و آیا چنین رویهای جای دفاع دارد یا نه.
در روایت است که امیرالمؤمنین (ع) در بدو پذیرش خلافت بیاناتی درباره شیوه کار خود داشته و در آن خلال بیان کردند: «فَأَنْتُمْ عِبَادُ اللَّهِ وَ الْمَالُ مَالُ اللَّهِ يُقْسَمُ بَيْنَكُمْ بِالسَّوِيَّةِ لاَ فَضْلَ فِيهِ لِأَحَدٍ عَلَى؛ شما بندگان خدایید، مال نیز مال خداست که بین شما به تساوی تقسیم میشود و نزد من در آن برای کسی نسبت به دیگری برتری نیست» (مجلسی، 1411ق: ج۳۲، ص۱۷).
1 این روایات نشان میدهند در استفاده از تقوای ظاهری بهعنوان شرطی برای احراز مناصب عمومی، دقایقی وجود دارد که رعایت آن سبب میشود از امتیازدهی، تفضیل و تبعیض ناروا بر حذر باشیم.
چنانچه برای تشخیص صلاحیت تصدی یک سمت عمومی از تقوای ظاهری استفاده میشود، باید متوجه بود که این ملاکات در نماز و روزه خلاصه نمیشود؛ بلکه مهمتر از چنین ملاکهایی، راستگویی و امانتداری 1 افراد است.