چکیده:
پس از پایان یافتن جنگ عراق علیه ایران، دورۀ نوینی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی آغاز شد. در این دوره برخی از اصول، مبانی و استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی با توجه به همزمانی با شرایط جدید حاکم بر نظام منطقهای و جهانی تغییر یافت، اما اصول آن همچنان ثابت باقی ماند. لذا با این پرسش که تکوین و شکلگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دورۀ هشتسالۀ پسادفاع مقدس چگونه است، به دنبال تبیین و بررسی آن هستیم. پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطّلاعات با روش کتابخانهای و اسنادی است. دورۀ مطالعه میان سالهای 1631 تا 1633 است. نتایج نشان داد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این بازۀ زمانی در عین استمرار، دچار تغییر و تحول شده است. این دگرگونی معلول عوامل و متغیرهای چندگانه و متکثری در سطوح مختلف فردی، ملی و بینالمللی است. پایان جنگ تحمیلی، شرایط داخلی، آسیبهای ناشی از جنگ، فروپاشی نظام دوقطبی، پیدایش کشورهای تازه استقلالیافته در شمال مرزهای کشور، تهاجم عراق به کویت، امنیتی شدن خلیجفارس و...، از جمله عواملی هستند که رویکرد ایران را به سمت منطقهگرایی، تنشزدایی و همزیستی مسالمتآمیز برای تقویت جایگاه ایران، استقلالطلبی و واقعگرایی انقلابی پیش برد.
After the end of the Iraq-Iran war, a new era in the Islamic Republic's foreign policy began. During this period, some of the principles, foundations and strategy of the foreign policy of the Islamic Republic changed due to the coincidence with the new conditions governing the regional and global system, but its principles remained the same. Therefore, with the question of what is the formation and formation of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the eight-year period of the Holy Defense, we seek to explain and study it. Research is by descriptive-analytical method and information is collected by library and documentary methods. The study period is between 1989 and 1997. The results showed that the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in this period of time, while continuing, has changed. This transformation is the result of multiple factors and variables at different levels of individual, national and international. The end of the imposed war, internal conditions, the damage caused by the war, the collapse of the bipolar system, the emergence of newly independent states in the north of the country, the invasion of Iraq by Kuwait, the security of the Persian Gulf, etc., are among the factors that change Iran's approach to regionalism. De-escalation of tensions and peaceful coexistence to strengthen Iran's position promoted revolutionary independence and realism.
خلاصه ماشینی:
اما برخی دیگر، از جمله هاشمیرفسنجانی رئیس جمهور این دورٔە هشت ساله ، بر این باورند که اصول ، مبانی و استراتژی سیاست خارجی جمهوری دوم - دولت پساجنگ تحمیلی- ثابت ماند و تنها در سطح تاکتیکی و دیپلماسی و شیؤە تعامل با جهان دچار تحول شد (دهقانیفیروزآبادی، ١٣٨٩: ٣٨٦).
به واقع در دوران پساجنگ تحمیلی، منافع قدرت ملی در حوزٔە اقتصاد و دفاع ، بر منافع معطوف به نظم جهانی و ایدئولوژیک اولویت پیدا نمود، به گونه ای که رشد و توسعۀ اقتصادی به عنوان اولویت اول سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران مد نظر قرار گرفت (باقری دولت آبادی و ابراهیمی، ١٣٩٥: ١٤١).
بدین گونه ، هاشمیرفسنجانی با وعدٔە بازسازی و تغییر جهت سیاست های اقتصادی چپ اسلامی - 130 سیاست هایی که در دهۀ شصت سبب افزایش کنترل دولت بر اقتصاد شده بود- سکان قدرت را به دست گرفت و در جهت عملی کردن این نگرش ، چاره ای جز اتخاذ رویکردی تعاملی با اقتصاد جهانی و پیشبرد اهداف توسعۀ کشور نداشت .
با توجه به تغییر جهت گیریهای جمهوری اسلامی ایران در این دوره و با توجه به ارائۀ اولویت های اقتصادی در رأس سلسله مراتب اهداف ملی، این گونه به نظر میرسد که منافع ملی به عنوان حیاتیترین ارزش از سوی مقامات و نخبگان حاکم در نظر گرفته شد.
از سوی دیگر با توجه به تغییرات ژئوپولیتیک منطقۀ شمالی و تغییر در ساختار نظام بین المللی، فوریت های سیاست خارجی به صورت واقع بینانه ای مورد توجه قرار گرفت و کوشیده شد محدودیت های اقتصادی سیاسی و نظامی رفع شود (دهقانیفیروزآبادی و یوسفیجویباری، ١٣٩٤: ١٥).