چکیده:
گریستن، نخستین واکنش طبیعی انسان در بدو تولد و یکی از فرآیندهای احساسی بشر بهشمار میرود؛ بیشترین و دردناکترین گریه آدمی، زمانی است که همنوعی از دست دهد که نسبت بدو رابطه عاطفی داشته است. برخی ادیان نسبت به این رفتار هیجانی، دستوراتی دارند؛ از جمله در اسلام، روایاتی وجود دارد که از گریه نهی کرده و در پارهای دیگر، آن را جایز شمرده است. در دسته نخست با تعابیری چون عذاب شدن درگذشته، از نوحه بر میت نهی شده اما در روایات دیگر، گریستن موافق فطرت و از آن به «رحمت» یاد شده است. در سنت اسلامی تلاشهای فراوانی برای حل این تعارض ارائه شده که بیشترین آنها، باور به نسخ است؛ بیآنکه دلیل آن به اندازه کافی بررسی شود. مطالعه حاضر میکوشد ضمن گونهشناسی فهمهای سنتی، خوانشی تاریخی متناسب با بافت صدور این دسته از روایات بهدست دهد. نتایج نشان میدهد دستور اولیه مبنی بر حرمت، ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ پیشا اسلامی ساکنان شبه جزیره عربستان از جمله تفاخر و تکاثر در مراسم سوگواری و باور به تناسخ داشته است؛ از اینرو برحذر داشتن از گریه، راهکاری برای میراندن آن باورها بوده است. اثربخشی شرایط سیاسی و گفتمان قدرت نیز به عنوان یک فرضیه، طرح شده است.
Crying is an emotive human phenomenon initiated shortly after birth as the first natural act in man’s life. Bitter forms of crying often occur when one loses a dear person or whoever cordially significant. There are certain religious comments and commandments on this emotive behavior. The repertoire of Muslim teachings contains a set of contrastive remarks in this regard. Some of them discourage crying for the dead by considering it as a torture for them, while others encourage it as a natural reaction and even refer to it as a blessing. So far, Muslim scholars have made a great deal of attempts to resolve this contrast. Of the speculations ever offered, a history-based view considers crying as a permissible act. On the basis of inadequate historical evidence, it is argued that the ban on crying is a matter of the past. Through the analysis of the traditional views on the subject and by considering the historical contexts of certain quotations, the present study seeks to offer an appropriate picture in this regard. As the results of the study indicate, the initial prohibition of crying for the dead was strongly induced by the specific features of the pre-Islam culture in the Arabian Peninsula, such as ostentation and belief in reincarnation. The prohibition was mostly directed to the eradication of wrong beliefs there. Political conditions of the time and the corresponding power dialectics are also put forth as another basis for such a prohibition.
خلاصه ماشینی:
او منع گریه و زاری را به همان بدو اسلام ارتباط داده و تنها منشأ برخی واژگان همچون نوحه و نیاحة را به عراق مربوط دانسته است (joynboll, 1983, 96-108).
در گذر از شواهد فوق، در برخی تحلیلها از منع گریه نیز به تقابل با تفاخر اشاره رفته است؛ از جمله حکیم ترمذی معتقد بود چنانچه فردی از روی ریا گریه کند یا آنکه مردمان را برای خودنمایی گردآورد و فخرفروشی نماید و حتی طعامی که میدهد چنین اهدافی داشته باشد، به دلیل شباهت آن به جاهلیت ممنوع است (ترمذی، 1406ق، 88).
رویکرد تقابلی را میتوان در دیگر کردارهای جاهلی مرتبط با عزاداری نیز نشان داد؛ از جمله «نَعی» که نوعی اعلام عمومی برای شرکت در تشییع جنازه بوده است، تنها به دلیل مشابهت با رفتارهای پیشا اسلامی مخالفت میشود (ابنقدامه، 1388ق، 2: 425) و تعدادی از صحابه از جمله ابن مسعود و شاگردانش بر این باور بودند که مستحب است کسی از تشییع جنازه خبردار نشود (همان) اما پسینیان به دلیل فراموشی رفتارهای جاهلی، آن را خالی از اشکال میدانستند (آلبانی، 1406ق، 1: 32).
دقیقاً به همین دلیل است که ممانعت از گریه تا آن زمان ادامه مییابد که این عمل، بازنمونی از باورهای جاهلی باشد و با منتفی شدن بازگشت به آن باورها، دیگر محلی برای نگرانی و منع نبوده، جواز صادر میشود.
در این میان، پیامبر (ص) شیون و زاری را منع کردند تا روحیه آسیبدیده مسلمانان بهبود یابد اما در سالهای بعد با قوت گرفتن مسلمانان، دیگر محملی برای ممانعت از گریه نبوده و از همینرو حکم سابق، نسخ میشود.