چکیده:
در دو دهه اخیر، نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی از نرخ بیکاری نیروی کار کم سواد به طور شتابان پیشی گرفته است. در پژوهش حاضر، عوامل موثر بر تقاضای نیروی کار برحسب سطح سواد (دارای آموزش عالی و فاقد آموزش عالی) شناسایی میشوند. نتایج برآورد الگوی پویا با استفاده از دادههای آماری سالهای ۱۳۹۶-۱۳۶۵ به روش گشتاورهای تعمیم یافته چندمعادلهای نشان میدهد تولید ناخالص داخلی غیرنفتی، دستمزدهای نسبی، هزینه نیروی کار نسبت به سرمایه، و سرمایه سرانه اثر معناداری بر تقاضای نیروی کار برحسب سطح سواد دارند. نتایج برآورد الگو نشان میدهد، سرعت تعدیل نیروی کار به سمت سطح مطلوب برای نیروی کار دارای آموزش عالی کندتر از نیروی کار فاقد آموزش عالی است. تولید ناخالص داخلی غیرنفتی اثر مثبت و معناداری بر تقاضای نیروی کار دارد و این تاثیر برای نیروی کار دارای آموزش عالی بیشتر است. همچنین، ضریب منفی و معنادار متغیر دستمزدهای نسبی بیانگر آن است که نیروی کار دارای آموزش عالی و فاقد آموزش عالی جانشین هستند و در نتیجه، اجرای سیاستهای یارانه دستمزد و معافیت حق بیمه سهم کارفرما برای استخدام دانش آموختگان دانشگاهی اثر مثبت و معناداری بر اشتغال نیروی کار دارای آموزش عالی دارد. همچنین، ضریب منفی و معنادار متغیر هزینه نیروی کار نسبت به سرمایه نشانگر آن است که نیروی کار و سرمایه جانشین هستند و اجرای سیاستهایی که به افزایش هزینه نیروی کار نسبت به سرمایه منجر شود، به کاهش اشتغال منتهی میشود. در نهایت، پیشرفت فناوری از راه افزایش سرمایه سرانه اثر مثبت و معناداری بر اشتغال نیروی کار دارای آموزش عالی، و اثر منفی و معناداری بر اشتغال نیروی کار فاقد آموزش عالی دارد.
The highly-educated labor force unemployment rate rapidly overtook the unemployment rate of the less-educated workers for the last two decades. This paper focuses on the factors which affect labor demand considering the level of education using the data from 1986 to 2017. Results based on the Multiple-Equation Generalized Method of Moments estimator demonstrate that non-oil GDP, relative wages, capital-labor ratio, and labor costs–capital costs ratio have a significant impact on labor demand in terms of education level. Also, it is demonstrated that the highly-educated labor force can adjust to its desired level at a slower pace than the less educated workforce. Furthermore, it is denoted that non-oil GDP affects labor demand in a positive and significant way with more impact on the workers with higher education. Other findings indicate that in Iran’s labor market, highly-educated labor force and workers without college/university degree are substitutes, hence policies like wage subsidies and employer insurance exemption for employing higher education graduates can stimulate labor demand for a highly-educated workforce in a positive and significant manner. On the other hand, as it is found that labor and capital are substitutes, policies that make labor costlier than capital may result in employment reduction. Finally, the technological progress that arises from increases in capital per capita has a positive and significant effect on the labor force with higher education, but it influences less-educated labor employment negatively and significantly.
خلاصه ماشینی:
نتایج برآورد الگوی پویا با استفاده از دادههای آماری سالهای 1396-1365 به روش گشتاورهای تعمیمیافته چندمعادلهای نشان میدهد تولید ناخالص داخلی غیرنفتی، دستمزدهای نسبی، هزینه نیروی کار نسبت به سرمایه، و سرمایه سرانه اثر معناداری بر تقاضای نیروی کار برحسب سطح سواد دارند.
همچنین، ضریب منفی و معنادار متغیر دستمزدهای نسبی بیانگر آن است که نیروی کار دارای آموزش عالی و فاقد آموزش عالی جانشین هستند و در نتیجه، اجرای سیاستهای یارانه دستمزد و معافیت حق بیمه سهم کارفرما برای استخدام دانشآموختگان دانشگاهی اثر مثبت و معناداری بر اشتغال نیروی کار دارای آموزش عالی دارد.
هدف اصلی پژوهش حاضر، الگوسازی برای شناسایی عوامل موثر بر اشتغال و پیشبینی آن برحسب سطح سواد در ایران است تا با استفاده از آنها بتوان پیامدهای ادامه روند موجود را بر بازار کار شناسایی نمود و رویکرد مطلوب سياستگذاری بازار کار را به منظور کاهش فاصله نرخهای بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی با نیروی کار کمسواد معرفی کرد.
کوشش دیگر پژوهش در این مسیر است که با توجه به شرایط اقتصاد ایران، روشن کند که اجرای سیاستهای کاهش هزینه استفاده از نیروی کار دارای آموزش عالی در مقایسه با هزینههای استفاده از نیروی کار کمسواد و سرمایه از اثربخشی لازم بر افزایش اشتغال دانشآموختگان دانشگاهی برخوردار است یا خیر؟ در نهایت، نتایج پژوهش حاضر به سیاستگذار کمک میکند که به اثرهای توسعه فناوری بر اشتغال دانشآموختگان دانشگاهی و نیروی کمسواد پی ببرد و سپس بتواند برنامه حمایت از توسعه فناوری در بنگاهها را در راستای افزایش اشتغال دانشآموختگان دانشگاهی عملیاتی نماید.