چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف مطالعه و درک تجربه زیسته ی زنان از خانواده نابسامان در فرایند اعتیاد انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینهای استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش 25 نفر از زنان خراسان جنوبی بودند که در مرحله ترک اعتیاد بودند. نمونه گیری براساس نمونه گیری هدفمند و نظری انجام شد. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته به دست آمد و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. یافتهها: نتیجه تحلیل دادهها، دستیابی به پنج مقوله محوری و یک مقوله هسته بود. مقولات محوری عبارت بودند از: شالوده متزلزل خانواده و تولید چالش های بنیادین، خفقان در خانواده و گرفتاری در چنگ انواع محدودیتها و جبرها، گسست خانوادگی و میل به از هم پاشیدگی، طرد و حرمان در خانواده به مثابه راه کارهای تنبیه خانوادگی و یادگیری انزوا و عزلت در خانواده. مقوله هسته پژوهش نیز عبارت بود از: اعتیاد در بستر خانواده نابسامان. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که روابط اجتماعی فروپاشیده و فشارهای اجتماعی موجود در خانواده در کنار شرایطی نظیر ترک تحصیل و سطح تحصیلات پائین، اجبار در انتخاب همسر و تجربه شکست و سرخوردگی در زندگی خانوادگی، پیوندهای چند جانبهای با اعتیاد زنان دارند.
Objective: The aim of this study was to study and understand the life experience of women of a disordered family in the process of addiction. Method: In this study, qualitative methodology and contextual theory method were used. Participants in this study were 25 women from South Khorasan who were in the stage of addiction withdrawal. Sampling was performed based on purposive and theoretical sampling. Data were obtained through semi-structured interviews and continued until the stage of theoretical saturation. Results: The results of data analysis were the achievement of five central categories and one core category. The central categories were: the unstable foundation of the family and the production of fundamental challenges, suffocation in the family and entanglement in the grip of all kinds of constraints and algebras, family breakdown and the desire for disintegration, rejection and deprivation in the family as the strategies of family punishment and isolation learning in the family. The core category of the research was: addiction in the context of the disordered family. Conclusion: Based on the results of the study, it can be said that broken social relationships and social pressures in the family, along with conditions such as dropout and low level of education, compulsion to choose a spouse and experience failure and frustration in family life have multifaceted links with womenchr ('39') s addiction.
خلاصه ماشینی:
در ســال های اخیر، مطالعات نســبتا زیادی در مورد زنان و تجربیات زیسـته آنان با اسـتفاده از روش های کیفی انجام شـده اسـت و در این مطالعات ســعی شــده اســت به برخی از این تجربیات زیســته در مواجهه با اعتیاد و فرایند چگونگی درگیری با انواع مواد مخدر و مسائل و مشکلات اشاره شود.
برای مثال ، گروسی و محمـدی دولـت آبـادی (١٣٩٠) بـه این نتیجـه دســـت پیـدا کردنـد کـه تجربیـات زنـان در مواجهه با اعتیاد نشان میدهد که زنان در بستر و شرایطی مثل مثلث خانواده ، فرد و اجتماع ، طیف احسـاسـی شـادمانی-پریشـانی، ورود به روابط اجتماعی درهم شـکسـته ، ناتوانی در برابر اعمـال فشـــار جـامعـه و عـدم وجود توانمنـدی در زنـان برای رویـارویی بـا شـــرایط زنـدگی میکننـد.
در زمینه اعتیاد زنان پژوهش های اندکی انجام شـده اسـت و مطالعات انجام شـده نیز این مســاله را عمدتا در مردان مورد مطالعه قرار داده اند.
بنابراین ، پرســش اصــلی این پژوهش این بود که درک و تجربه زنان از شــرایط خانوادگی نابسـامان چگونه اسـت و در این خانواده ها چه شـرایطی مهیا اسـت که فرایند اعتیاد را تسـهیل میکنند؟ روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری این تحقیق با روش شــناســی کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شــده اســت .
مصـاحبه شـونده شـماره ٢٢ نیز تجربه خود را از گسـسـت خانوادگی به این شـکل بیان کرد: "بـابـام اعتیـاد داشـــت و مـادرم رو طلاق داده بود و دوبـاره ازدواج کرد.