چکیده:
انسان ضرورتاً به تصرف در طبیعت جهت تولید صنعت یا تأمین سایر نیازهای خود نیازمند است. ازطرف دیگر تصرفات انسان نمیتواند بیحدومرز باشد بلکه محدودیتها و چهارچوبهایی لازم است؛ اکنون این سؤال پیش میآید آیا ملاک و معیاری برای نحوه تصرف بشر در طبیعت وجود؟ پاسخ به این سؤال از منظرهای گوناگون قابل بررسی است. در این مقاله با رویکردی انسانشناختی در صدد ارائۀ یک پیشنهاد هستیم. این رویکرد بر آن است تا با رجوع به ساختار نفس و بدن انسان، محورهای کلی تصرفات بشر در طبیعت را تبیین کند. ازآنجاکه صنعت برای استفادۀ انسان است، شناخت انسان میتواند نحوۀ مواجهۀ ما را با جهان اعتلا دهد. برای این منظور دو شیوه برای تبیین نحوۀ تصرف در طبیعت و مواجهه با صنعت بیان شده است: الف: ازطریق رابطۀ نفس و بدن: بر این اساس تبیین ساختار حاکم بر نفس و بدن، محدودۀ تصرفات و کیفیت تعامل انسان با طبیعت و صنایع را روشن میکند، ب: از طریق خصوصیات کلی حاکم بر ساحت جسمی انسان. در این شیوه با تأمل در اصول حاکم بر جسم انسان، یک سری احکام کلی مواجهه با طبیعت استنباط میشود. این تحقیق، پژوهشی بنیادین با روش تحلیل عقلی است. بر این اساس مراجعه به انسان به عنوان یک اصل روش شناختی میتواند مبنای مسائل معرفتی و عملی در حوزههای مختلف قرار بگیرد و طرح موضوعی برای فلسفه تکنولوژی باشد.
Man, perforce, needs to dominate nature to fashion artifacts or meet his other needs. On the other hand, humane possessions and dominance over nature cannot be unconditional and befall in any form, but rather, must adhere to established ends and boundaries. Now, with all these in mind, the question arises, how should the quality of human dominance over nature be? The answer to this question can be pursued from various perspectives. In this article, we attempt to address a suggestion by proposing an anthropological approach, and this anthropological approach aims to resolve the major axes of human dominance on nature by referring to the structure of human creation. Understanding human beings and the principles that rule them can illustrate how we deal with the world at large, given how artifactualization and dominance are solely granted to the man. Two respective methods have been proposed to demonstrate the sense of dominating over nature and facing artifactualization. First suggested method maintains that defining the structure reigning over body and soul through the connection between, again, onechr('39')s body and essence (soul) renders the extent of manchr('39')s nature dominance and the quality of human interactions with nature and artifacts. Meanwhile, the second suggested method is conducted through discerning the general mechanisms ruling the human physical realm. In this way, a series of prevailing rules that refer to facing nature are inferred by pondering the principles governing the human physical body. This discussion can be further employed as a foundation concerning technology issue based on a philosophical approach.
خلاصه ماشینی:
ساختار نفس و بدن به مثابه الگویی برای نحوۀ مواجهه انسان با طبیعت احمد شه گلی استادیار مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
ازطرف دیگر تصرفات انسان نمیتواند بیحدومرز باشد بلکه محدودیتها و چهارچوبهایی لازم است؛ اکنون این سؤال پیش میآید آیا ملاک و معیاری برای نحوه تصرف بشر در طبیعت وجود؟ پاسخ به این سؤال از منظرهای گوناگون قابل بررسی است.
برای این منظور دو شیوه برای تبیین نحوۀ تصرف در طبیعت و مواجهه با صنعت بیان شده است: الف: ازطریق رابطۀ نفس و بدن: بر این اساس تبیین ساختار حاکم بر نفس و بدن، محدودۀ تصرفات و کیفیت تعامل انسان با طبیعت و صنایع را روشن میکند، ب: از طریق خصوصیات کلی حاکم بر ساحت جسمی انسان.
در این پژوهش براساس اصول حاکم بر رابطۀ نفس و بدن و خصوصیات ساحت جسمی انسان و با الگوسازی از آن نحوۀ تصرف در جهان تبیین میشود.
اهمیت این بحث زمانی دو چندان میشود که پی ببریم تصرفات انسان از یک طرف عوارض بدخیم و خطرناکی برای طبیعت ایجاده کرده و طبیعت را در معرض انواع بحرانها و فاجعههای زیست محیطی قرار داده و از طرف دیگر حیات انسانی نیز با بحرانهای عدیده مواجه شده است.
1. منطق مدل سازی بر اساس ساختار نفس و بدن در این رویکرد، ساختار خلقت انسان به مثابه آینهای است که با مراجعه به آن، اصول مواجهه با جهان بهدست میآید.