چکیده:
چنتال موفی از متفکرانی به حساب میآید که بعد از وقوع«طوفان پستمدرنیسم» یک نظریه سیاسی طراحی کرده و در آن،دستاوردهای پستمدرنیستم و نقدهایی را که علیه مدرنیته وارد شده،مدنظر قرار میدهد.به زعم موفی،عقل مدرن مجبور است محدودیتهای خود را بپذیرد و سوژه انسانی را نه چیزی ثابت،واحد،ذاتی و حقیقی بلکه موجودیتی سیال و متحول،در حال شکلگیری،محصول روابط قدرت و تعامل با غیر سازنده به حساب آورد.به این ترتیب،هویت اصیلی که باید کشف و پرورش یابد و رها و آزاد شود وجود نخواهد داشت.محصول روابط قدرت و تعامل با غیر بودن انسان،نقش منفی غیر را منتفی میکند و به سوژه انسانی نشان میدهد که وی همواره از دیگران تأثیر میپذیرد و احتمالا بر آنها تأثیر میگذارد و همه چیز از پیش در نزد او نیست.پس باید آموختن متقابل،سرلوحهء برنامههای فعالان اجتماعی سیاسی برای تعمیق دموکراسی و ایجاد جامعه دموکراتیک رادیکال و پلورالیستی باشد. در این راه باید شرایطی ایجاد شود که اقلیتهای متنوع و متفاوت بتوانند جامعه و عقاید اکثریت را به نقد بکشند؛امری که به آموختن از همدیگر،کاهش تنازعات و تحول هویتها در فضایی دموکراتیک،کمک میکند.برای رسیدن به این برداشت باید غیر را کسی دانست که با او دشمنی نداریم بلکه با عقاید و نظراتش مخالفت میکنیم، اما حق او را برای داشتن عقیدهای متفاوت و طرح آن محفوظ میدانیم.
Chantal Mouffe is among the thinkers who have formulated a political theory after the post-modern storm in which he considers the achievements of post-modernism and the criticisms made on modernity. To Mouffe، the modern reason has to accept its constraints and to regard human subject not as persistence، single، essential، and true but as a changing and fluid، forming creature، product of power relations and the interaction with the constructing other. So، there will not be any authentic identity which ought to be explored، developed and liberated. The product of power relations and interaction with human otherness will negate the adverse role of the other and demonstrate to the human subject that he is always affected by others and probably affect them، and not every thing is pre-existing before him. Therefore، mutual learning should be on the top of the socio-political activists’ agenda for deepened democracy and the establishment of a radical and pluralist democratic society. In this way، certain conditions should be provided so that various different minorities become able to criticize the society and the majority’s beliefs; this will contribute to mutual learning، decline in conflicts and change in the identities in a democratic space. To reach such a conception، we have to view the other as one with whom we do not feel enmity، but we oppose his viewpoints and beliefs، however we respect his right for having a different outlook and proposing it.
خلاصه ماشینی:
محصول روابط قدرت و تعامل با غیر بودن انسان،نقش منفی غیر را منتفی میکند و به سوژه انسانی نشان میدهد که وی همواره از دیگران تأثیر میپذیرد و احتمالا بر آنها تأثیر میگذارد و همه چیز از پیش در نزد او نیست.
Thepolitical سیاسی،بعد آنتاگونیستی(خصمانه)و ذاتی همه جوامع است زیرا در هر جامعهایی،ناگزیر و همواره رابطههای آنها وجود دارد که میتواند شکل دوستان/دشمنان به خود بگیرد و البته انکار آن موجب رفع و محو آن نمیشود.
18موفی معتقد است که اشکال متفاوت هویت را نباید به صورت وفاداری و تعلق به مکان یا نوعی خاصیت منظور داشت،بلکه این هویتها در مبارزه بر سر قدرت مطرح شدهاند یا در مبارزه بر سر قدرت از آنها بهره گرفته شده و لذا برجستگی یافتهاند.
به زعم وی هویت سیاسی از هر وسیلهء دیگری برای تعمیق دموکراسی و پیشبرد اهداف رادیکال دموکراتیک مناسبتر است و این هویت به شهروند تعلق دارد.
به بیان موفی در کتاب مشترکش با لاکلائو: «پلورالیسم تا جایی رادیکال است که هر جزء این کثرت اصل و اساس اعتبار خویش را از درون خود مییابد،بیآنکه در پی مبنا و اساسی متعالی برای آنها باشد و یا خواهان مبنایی معین و قطعی جهت تعیین سلسله مراتب معنای کل آنها و یا منبع و ضامن جهت مشروعیت آنها گردد.
28رادیکالیسم دیدگاه موفی در اینجا،بار دیگر،آشکار میشود زیرا وی معتقد است که همین نهادها و معنای زندگی مطلوب و توأم با خیر نیز باید همواره در معرض نقد و انتقاد قرار گیرند و این نقد بالاخص میتواند از سوی گروههای حاشیهنشین و اقلیت صورت گیرد.
البته از نظر موفی این امر اشکالی هم ندارد و برای پلورالیسم رادیکال و دموکراتیک مخاطرهآمیز نیست.