خلاصه ماشینی:
هنگامی که وی بر نقش تحولات تاریخی در ظهور جامعه بین المللی تأکید میکند،به جامعهشناسی تاریخی نزدیک میشود و زمانی که عنصر تغییر و نیز تکوینی بودن تحولات را مورد توجه قرار میدهد؛به تکوینگرایی تمایل پیدا میکند.
با پذیرش این اصل که در نظام بین الملل همواره درجهای از نظم وجود دارد،پرسش این است که چگونه میزان این نظم افزایش یافته و حتی امکان ظهور جامعه جهانی(یا به تعبیر امروزی جامعه مدنی جهانی)را افزایش میدهد؟در پاسخ باید اشاره کرد که وجود حداقلی از نظم به معنای وجود جامعهای بین المللی است که مبتنی بر مجموعهای از قواعد و هنجارهای مشترک حتی در مورد جنگ میباشد.
اما این امر چگونه رخ میدهد؟آیا صرف افزایش اهمیت حقوق بین الملل و هنجارهای مشترک،به معنای تقویت جامعه بین الملل است که در آن دولتها به حقوق متقابل یکدیگر احترام میگذارند؟ در پاسخ باید توجه کرد که بول بیشتر علاقهمند به فرآیندهایی بود که به واسطه آنها فهم از منافع مشترک در طول زمان تغییر میکند یا تکامل مییابد.
پس: یکی از سه مدل هابزی کانتی یا گروسیوسی در روابط بین الملل حاکم میشود (وضع موجود) در شرایط خاص تاریخی نیروها وارد عمل میشوند (نگرش تاریخی) عناصر جامعه بین الملل بالقوه وجود دارند (نگرش حداقلی) به نظر میرسد دومین مرحله چارچوب فکری بل،مهمترین و پیچیدهترین مرحله باشد.
اما این شرایط خاص تاریخی و نیروهای آن کداماند؟بررسی چارچوب کلی تفکر بول نشان میدهد که او برای نیروهای مادی اهمیتی به مراتب بیشتر از نیروهای غیر مادی در تحولات تاریخی قایل است و همین امر او را به مکتب مادیگرای عقلانیتگرا(نئورئالیسم و نئولیبرالیسم)نزدیک میکند.