چکیده:
استصناع به عنوان قراردادی با دو اثر تملیک عین و تعهد سازنده به ساخت یا تغییر کالا از حیث ماهیت و صحت محل اختلاف است. گرچه اغلب حقوقدانان با توجه به ماده 10 قانون مدنی به بطلان چنین عقدی گرایش ندارند، اما با توجه به قوانین جدید در خصوص ماهیت استقلالی و معین بودن این عقد اختلاف دارند. در این مقاله تلاش شده تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای، از رهگذر مواد قانونی برخی کشورهای عربی و همچنین مذاهب فقهی خمسه در خصوص ماهیت آن تحقیق شود. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که عقد استصناع در حقوق کنونی عقدی مستقل است اما ذکر آن در بعضی قوانین سبب بازشناسی یک عقد معین نشده و هنوز بسیاری از قواعد خاص این قرارداد که نیاز به تببین و تفهیم دارد از محتوای قوانین دور مانده است. این نهاد حقوقی هر چه باشد در دنیای کنونی با یک سنجه بینالمللی یعنی کنوانسیون بیع بینالمللی 1980 وین ارزیابی می شود. در آخر پیشنهاد شده که قواعد خاصه این عقد در راستای حمایت از رابطه خاصی که به دلیل مهارت صنعتگران ایجاد میگردد و تحت پوشش مواد 513 و 338 قانون مدنی قرار نمیگیرد، باید حتیالامکان به عنوان عقدی معین در قانون مدنی درج گردد.
Istisna is a contract with two effects of transferring possession of the object and the obligation of the constructor to make or change a new goods. In terms of its nature and its validity, the contract has been a matter of argument. Although most lawyers are reluctant to revoke such a contract under Article 10 of the Iranian Civil Code. But they disagreed about the independent and specific nature of this contract. This article through a descriptive-analytical methodology and in a qualitative nature attempts to examine this contract through legal materials of some Arab countries as well as five main jurisprudential sects of Islam. The result show that Istisna in the contemporary laws is an independent contract. Although some legal sources have not led to the recognition of a precise contract and yet many of the definite rules and principles of this contract need to be explained and conceived. However, Istisna as a legal entity is evaluated in the current world with the Convention on International Contracts for Sale of Goods, 1980 (CISG). Finally, it is suggested that to support special contractual relations between artisans and entrepreneurs, as for the silence of Articles 513 and 338 of the Iranian Civil Code, this contract should be revealed as a special contract in the Iranian Civil Code.
خلاصه ماشینی:
با این توضیح که ابتدا مستصنع مصالح را از صانع میخرد و بعد صانع کالای مورد نظر را میسازد به عبارت دیگر ابتدا بیع عین معین و بعد اجاره رخ میدهد؛ رد این نظر جدای از غرض مستصنع که مالکیت عین مصنوع است و نه دو انشاء جداگانه که بعداً در خصوص استقلال یا عدم استقلال این عقد به عنوان بحثی در حوزه تفسیر قراردادها مطرح خواهد شد با این اشکال روبروست که این نظر تنها موردی را پوشش میدهد که مصالح اولاً موجود باشند و ثانیاً مقدار، جنس و وصف مبیع و ثمن برای مستصنع کاملاً مشخص باشد؛ برای مثال خیاطی دو متر از پارچهای معین را ابتدا به مستصنع نشان میدهد در قبال ثمن معین و بعد اجرت عمل خود را اضافه میکند و مستصنع اجرت عین و عمل را میپردازد، اولاً در بسیاری موارد در عقد استصناع مصالح اولیه موجود نیست و صانع بعداً آنها را تهیه میکند پس چگونه می توان قالبی جامع برای این آثار ارائه کرد در حالی که بسیاری از مصادیق آن را نادیده انگاشت.
اشکال این نظر آن ست که اگر اراده طرفین، کلی در معین باشد، عقد واقع شده بیع است و بحثی نیست؛ اما اگر بیع عین معینی است که در آینده ساخته میشود، عنصر ساخت در عقد بیع وجود ندارد مگر آن که ساخت، به صورت قید تعهد یا شرط باشد که کماکان اشکالات مذکور در تفسیر قرارداد را دارد.