چکیده:
یکی از مفاهیم مورد بحث و اختلاف در فرهنگ ما ایرانیان، مفهوم عقل است که حوزۀ معنایی بزرگ و وسیع و البته گاه متناقضی دارد؛ به همین دلیل شاعران، دانشمندان، نویسندگان و صاحبنظران برداشتهای مختلفی از آن ارائه کردهاند. در تمامی آثاری که به عقل پرداختهاند، عقل گاهی در مقابل دین و گاهی در مقابل عشق قرار گرفته و در مقابل هر دو مفهوم فوق به نوعی شکست خورده است. این نگرش ما را بر آن داشت تا به بررسی تناقض در نگرش به عقل در سایۀ پایبندی به شریعت، با تکیه بر قصاید سنایی بپردازیم. سنایی گاهی عقل را مورد احترام شمرده اما در دورهای عقل را بهشدت نکوهش کرده است. وی بالاترین مرتبۀ عقل را «عقل بالمستفاد» میداند. «عقل بالمستفاد» چهارمین و بالاترین مرتبۀ عقل نظری و مرحلهای است که در آن « نفس، تمام کمالات را بهدست آورده است و به استحضار آنها نیازمند نمیباشد». به نظر سنایی عقل اگر در مسیر درست شرع مصطفی و ابزار هدایتی قرار گیرد، مورد توجه است؛ در غیر اینصورت مورد نکوهش خواهد بود. سنایی در مواجهۀ با عقل برخورد دوگانهای دارد؛ گاه آن را ستایش میکند و گاه هم از آن بیزاری میجوید.
One of the debated concepts in the Iranian culture is the concept of intellect, which is an expansive yet at times self-contradictory semantic field. This is why poets, scientists, writers, and experts have offered different interpretations of it. In the works that have dealt with intellect, it has sometimes been opposed to religion and sometimes to love, and has somehow failed against both of the above-mentioned concepts. This moved us to examine the contradiction in the attitude to intellect in the light of adherence to the Shari'a based on Sanai's odes. Sanai has sometimes respected intellect but at other times has strongly condemned it. Sanai considers the highest level of intellect as "intellectus adeptus", which is the fourth and highest level of theoretical intellect in which "the soul has achieved all perfections and does not need their actualization." According to Sanai, the intellect is respected if it is in the right direction of Mustafa's Shari'a (i.e. Islam) as a guidance tool; otherwise, it is condemned. Sanai has a dual attitude to reason; he sometimes praises it and at other times condemns it.
خلاصه ماشینی:
امـا اذعان به منزلت عقل و جايگاه بلند آن و تعيين اصول و مباني عقلي در آثار انديشـمندان و متفکران ، به آن معنا نيست که اساسا ميتـوان بـه رهيافـت هـاي غلـط و ناصـواب از منـابع مختلف مانند احاديث و روايات و نيز افسانه ها (که با توجه به عقـل معرفـي شـده اسـت ) اعتنا کرد؛ چرا که در نگرش به عقل افراد دچار تناقض هايي مي شوند که گاهي رد پاي آثـار ساختگي و تحريفي خرافه انگارانۀ اعصار گذشته در کتب فريقين وجود دارد.
تعريف هاي عقل نزد سنايي را مي توان در ابعاد مختلفي بررسي کرد؛ از جمله عقل اول ، عقل عاجز از شناخت حقيقت خدا؛ عقل ديني ؛ عقل معـاد؛ عقـل معـاش و عقـل زيـرک و استدلالگر که دين و امور معنوي را با ادلۀ عقلي و منطق فلسفي مـي سـنجد و بـا کشـف و شهود وعشق بيگانه است .
به اين ترتيب منظور فلاسفه از«عقل اول » به نوعي با جهان برين و مسئلۀ آفرينش ارتبـاط پيدا مي کند و نيز حديث «اول ما خلق الله العقل » به معناي «اولين چيزي کـه خـداي تعـالي آفريد عقل است » به همين معنا نظر دارد (سجادي، ١٣٦١: ٣٦٣).
ايـن ترتيب ، بيان ميکند که در نظر سنايي، عقل تنهـا زمـاني بـه مرتبـۀ کمـال و پختگـي خـود مي رسد که با تمام قوا به اصل خود يعني ازل و ابد که جايگاه خداوند است ، توجـه کنـد و اين معنا را انسان به خوبي درک مي کند.