خلاصه ماشینی:
"نقد خوانندگان نوشته ماکسیم گورگی نظری بر داستان کوتاه«مادر یک خائن» اغلب نویسندگان،برای نوشتن داستاهایشان از تجربیات خود و دیگران،وقایع اتفاق افتاده در جامعه، الگوهای اساطیری و مذهبی،وقایع تاریخی و غیره استفاده میکنند؛ولی در این میان،از همه ملموستر برای نویسنده،تجربیات شخصی و وقایعی که است که در طول زندگی برای خودش اتفاق افتاده است.
موضوع اغلب آثار ماکسیم گورکی شرح مشقات طبقه کارگر و فقیر روسی است،که نتیجه و انعکاس زندگی پرمحنت خود و خانوادهء فقیر و تنگدستش در دوران کودکی است.
ماریانا از شهر خارج شده،به اردوگاه سربازان دشمن میرود،و پسر خائنش را در خواب میکشد و بعد خودش نیز خودکشی میکند.
به توصیف خود ماکسیم گورکی از این شک و تردید توجه کنید:«ماریانا احساس میکرد ترازویی که در یک کفه آن محبت فرزندش و در کفه دیگر عشق به سرزمینش قرار داشت، در دلش سنگینی میکند،و نمیتوانست بگوید که کدام یک از این دو کفه،سنگینتر است."