خلاصه ماشینی:
"اما تو که اوضاع و آدمها را با شرایط سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب مقایسه میکنی،آیا واقعا خودات،به همان خوبی و خلوصی که در آن سالهای بودی،ماندهای؟!»و این،بهانهای شد تا موضوعی را که به عنوان یک انتقاد و درد دل،مدتها فکر و ذهنم را به خود مشغول کرده بود،مطرح کنم.
احساس میکردیم با آفرینش این اثر و ظهور این نویسنده یا هنرمند،چیزی دیگر به جبهه هنر اسلام و انقلاب اضافه،و مایه تقویت آن شده است.
اما این،آیا میتواند به معنی سلب مسئولیت ما در قبال نیروهای تازه نفس، یا آثار ارزشمندی باشد که در این راستا ظهور میکند و تولید میشوند؟!آیامیتواند ضعیف شدن اخلاص و تفکر و احساس جمعی و جبههای در ما را توجیه کند؟ پرسیدم:آیا میتوانیم قسم بخوریم که هنوز هم با مشاهدهء یک اثر ارزشمندان از بچههای متعلق به جبههء انقلاب،قلبمان از شوق به تپش درمیآید و میخواهعیم به هر وسیله که شده،آن و نویسندهاش را به دیگران هم معرفی کنیم؛یا آنکه خدای ناکرده، احساس ما در قبال چنین رویدادی،نوعی حسادت و-همچنین عملکرد معاندان-توطئهء سکوت است؟!"