چکیده:
تضمین نحوی یکی از صنایع مهم ادبی است که شناخت و تمیز آن از صنایع بلاغی دیگر و همچنین کاربست دقیق آن، میتواند در انتقال بهتر معانی آیات کمک کند. علمای تفسیر معتقدند که در تضمین، نوعی توسعه معنایی وجود دارد؛ بدین معنی که هرچند در تضمین، یک فعل محذوف و فعل دیگر مذکور است، اما معنای هر دو فعل در تفسیر آیه ملاک قرار میگیرد. بنابراین بیتوجهی به این نکات، به انتقال نیافتن درست بلاغت و معانی نهفته در تضمین میانجامد. ازاینرو، نگارنده در تحقیق حاضر درصدد است با انتخاب نمونههایی، جایگاه تضمین و همچنین نحوه انتقال بلاغت و معانی نهفته در تضمین را نزد ابن عاشور و مشهدی قمی در دو تفسیر «التحریر و التنویر» و «کنز الدقائق و بحر الغرائب» واکاوی نماید. این دو مفسر دارای سبک متفاوتی هستند. سبک ابن عاشور بیشتر ادبی و بلاغی، اما سبک مشهدی قمی در کنار توجه به مسائل ادبی، بیشتر مبتنی بر روایت است. در نهایت روشن گردید با اینکه تضمین نحوی نزد ابن عاشور در مقایسه با مشهدی قمی جایگاه والاتری داشته و بیشتر بدان پرداخته است، اما گاهی تضمین را با مباحث نحوی و بلاغی دیگر آمیخته است. افزون بر این، هر دو مفسر به ندرت در انتقال بلاغت و معانی تضمین موفق بودهاند.
Implication (Al-Tadhmin) is one of the most used figures of rhetoric that has been considered by commentators, but two of the following issues have caused us to deal with Different interpretations:First, the existence of a narrow boundary between Implication, and other rhetorical practices such as metaphor ,metonymy, synonymy, periodicity, brevity- of elimination ,accusative of condition, Which has led some commentators to not be able to distinguish between Implication and the above mentioned rhetorical phenomena.Secondly, Inability to transfer the meanings in the Implication by some commentators which reduces the value and importance of the Implication.In the present study, the author intends to examine the phenomenon of Implication From the above two perspectives in Interpretation of "Al-Tahrirul-Tanwir: Ibn Ashoor and" Kanzal-daQayeq "Mashhadi Qomi.