چکیده:
قول به تقدم رویکرد عملی (پراتیک) بر رویکرد نظری (تئوریک) به عالم را میتوان یکی از مؤلفه های بنیادین اندیشۀ هایدگر در «وجود و زمان» دانست؛ چه از نظر وی، نخستین گشایش دازاین به عالم، نه گشایشی نظرورزانه که گشایشی مبتنی بر عمل است و بلکه دازاین خود چیزی نیست جز همان پراکسیس. از این منظر، تئوری صرفاً اشتقاقی از پراکسیس خواهد بود. در«وجود و زمان»، هایدگر البته به تصریح از «فرونسیس ارسطو» سخن به میان نمیآورد. لیکن محتوای کتاب چنان است که به محققین شهیری چون «ولپی» این مجال را میدهد که وجود و زمان را ترجمهای از اخلاق نیکوماخوس ارسطو بدانند. این مقاله تلاش خواهد کرد چهار ظهور ضمنی مفهوم فرونسیس در وجود و زمان را مستخرج و مدلل سازد که این هر چهار ظهور، خود بر مفهوم کایروس که هایدگر در درسگفتار پدیدارشناسی حیات دینی مورد تأکید بلیغ قرار داده، ابتناء دارند.
خلاصه ماشینی:
حضور ضمني مفهوم فرونسيس (حکمت عملي ) ارسطو در «وجود و زمان » هايدگر مهدي معين زاده چکيده قول بـه تقـدم رويکرد عملي (پراتيـک ) بر رويکرد نظري (تئوريـک ) بـه عـالم را مي توان يکي از مؤلفه هاي بنيادين انديشـۀ هايدگر در «وجود و زمان » دانسـت ؛ چه از نظر وي ، نخسـتين گشـايش دازاين به عالم ، نه گشـايشـي نظرورزانه که گشـايشـي مبتني بر عمل اسـت و بلکه دازاين خود چيزي نيسـت جز همان پراکسـيس .
از نظر ويدنفلد تحول مفهوم فرونسيس از آثار پيش از وجود و زمان تا «وجود و زمان »، دو کانديد يعني پيرانگري و جوانب نگري (Umsicht =circumspection ) و نيز فهم (verstehen =undestanding ) به دازاين هرروزينه و دو کانديد ديگر يعني مصمميت (Entschlossenheit =resoluteness ) و نيز وجدان (Gewissen = conscience) به دازاين اصيل تعلق دارند و به همين جهت است که دو کانديد اول در بخش اول و دو کانديد دوم در بخش دوم کتاب وجود و زمان مطرح شده اند.
و اما اين مگر غير از همان فرونسـيس يا حکمت عملي اسـت که غايت قصـواي آن ائودايمونيا (سـعادت و نيکبختي ) و غايات نزديک آن همان خيرهاي جزئي تراند؟ سگالشي (deliberation=bouleolis) که از مقومات فرونسـيس است آيا جز همين سنجش جهان به مثابۀ کار جهان و اعيان به منزلۀ «از-براي -چيزي »]خيري [ اسـت ؟ بلندنظري ارسـطو سـبب گرديد تا تشـخيص دهد علاوه بر علومي چون فيزيک و متافيزيک که به توصـيف آن چه هسـت مي پردازند علمي نيز وجود دارد که به آن چه بايد باشـد- اما هنوز تحقق کامل پيدا نکرده اسـت - يعني خير ـيا بهتر بگوييم خير قصـــوي (ائودايمونيـا = ســـعـادت ) مي پردازد.