چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تفسیرپذیری سیاسی قرآن است. این تحقیق با پاسخ به پنج مسئله در سه حوزه مرتبط با تفسیر سیاسی شامل مخاطب تفسیر سیاسی، منبع مورد مطالعه، رابطه دو حوزه قرآن و سیاست اسلامی با روش توصیفی-تحلیلی نشان داد که قرآن در حدی آموزههای سیاسی دارد که مطالعات سیاسی ممکن شود. مدلولهای سیاسی معاصران نزول قابل گسترش به عصر حاضر هستند. اهداف دانش سیاست اسلامی با اهداف اصلی قرآن سازگار بوده و روش این علم با روش فهم قرآن جمعپذیر است. اعتبار و قابل اعتماد بودن گزارههای سیاسی مستفاد از قرآن و سیاست اسلامی متناسب با ماهیت آنها میباشد، به این ترتیت تفسیر سیاسی قرآن ممکن خواهد بود. با اثبات امکان، مسیر اثبات مبانی دیگر و نهایتاً تدوین مبانی فلسفه علمی تفسیر سیاسی هموار میشود.
The purpose of the present study is to review the feasibility of the political exegesis of the Qur’an. By answering to 5 questions in 3 related fields to the political exegesis, including the audience of the political exegesis, the source under study, and the relationship between the Qur’an and Islamic politics, the present research using a descriptive-analytical method showed that the Qur’an has as much political instructions to make political study possible. The political concepts of the age of revelation can be extended to the present age as well. The objectives of Islamic politics are consistent with the main objectives of the Qur’an and there is compatibility between the method of Islamic politics and the Qur’an comprehension. The validity and authenticity of the political propositions derived from the Qur’an and Islamic politics are appropriate to their essence so the political exegesis of the Qur’an would be feasible. The substantiation of this feasibility paves the way for proving other principles and finally gathering the principles of the scientific philosophy of political interpretation.
خلاصه ماشینی:
اين تحقيق با پاسخ به پنج مسئله در سه حوزه مرتبط با تفسير سياسي شامل مخاطب تفسير سياسي، منبع مورد مطالعه ، رابطه دو حوزه قرآن و سياست اسلامي با روش توصيفي-تحليلي نشان داد که قرآن در حدي آموزه هاي سياسي دارد که مطالعات سياسي ممکن شود.
نتيجه پذيرش نيز نبود کوچک ترين اشاره در قرآن به موضوعات سياسي چون خلافت و حکومت (همان : ص ٨٧) ميباشد که آموزه هاي سياسي در حدي نيست که بتوان نسبت به مطالعات سياسي اسلامي در قرآن اميدوار بود (قاضي زاده ، ١٣٨٤: ص ٢٣-٩١) و امکان تفسيرسياسي منتفي است .
مخاطب تفسير سياسي: اين گرايش تفسيري درپي ارائه آموزه هايي به مخاطبان عصر حاضر از قرآن کريم در عرصه حيات سياسي است ، بنابراين ، بايد در مورد «قابليت تعميم مدلول هاي سياسي معاصران نزول قرآن به عصر حاضر» تعيين موضع شود.
٢. منبع مورد مطالعه : ادعا اين است که تفسير سياسي قرآن کريم ظرفيت مديريت حيات سياسي بشر را دارد، پس بايد ثابت شود که قرآن در حدي آموزه هاي سياسي دارد که بتواند به عنوان منبع براي مطالعات سياسي قرار بگيرد و مسير مديريت حيات سياسي را روشن سازد.
ثالثا، در مرحله قضاوت درباره بروندادهاي تفسير سياسي اين پرسش نيازمند پاسخ است که آيا محصول نهايي معتبر و قابل اعتماد است و گزاره هاي استنباط شده اعتبار علمي دارند و ميتوانند قابل اعتماد باشند؟ در اين مورد نيز مسئله «تناسب اعتبارسنجي گزاره هاي سياسي قرآن و علم سياست با ماهيت آنها» به معناي قابل اعتماد بودن آنها مطرح ميگردد.