چکیده:
چکیدهیکی از مشکلاتی که در زمینه تدوین حقوق بشر در گستره جهانی مطرح است، ارتباطی است که با تنوع فرهنگی و جهانبینیها در جوامع مختلف و نظام های حقوقی متعدد دارد. بهطورطبیعی در جوامع انسانی فرهنگ ها و جهانبینیهای گوناگون وجود دارد و حقوق بشر زمانی خواهد توانست از جهانشمولی برخوردار باشد که بتواند با فرهنگ ها و جهانبینیهای گوناگون کنار بیاید و ضمن پذیرش آنها، بدون اینکه آنها را در خود هضم کند، افراد همه فرهنگها و جهانبینیها را مشمول خود سازد. در نتیجه در مسائل حقوق بشر باید به فرهنگهای بومی توجه شود و معیارهایی که صرفاً بر مبنای فرهنگ و سنن و فلسفه غربی است، نباید جهانی تلقی شود. در نوشتار تحلیلی– مقایسه ای حاضر رویکرد نظام بین المللی حقوق بشر و نیز جمهوری اسلامی ایران نسبت به تنوع و تکثر فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که بدون احترام به ارزش ها و فرهنگ های مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف چه توسعه یافته و چه در حال توسعه ای همچون ایران نمی توان شاهد تحقق حقوق بشر عام و جهان شمول بود. فی الواقع حقوق بشر به لحاظ سرشتی که دارد، باید زمان و مکان نشناسد و بهطورطبیعی چنین مینماید که باید مرزهای جغرافیایی و عقیدتی و فرهنگی را درنوردد؛ اما حقیقت این است که حقوقی که به نام حقوق بشر تشریع میشود، با توجه به ویژگیهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی جوامعی که این حقوق در آنجا تعریف میشود، گونههای متفاوتی مییابد.
One of the problems in the codification of human rights around the world is the relationship with cultural diversity and worldviews in different societies and legal systems. Naturally, there are different cultures and worldviews in human societies, and human rights will be able to have universality when it can cope with different cultures and worldviews and, while accepting them without digesting them, people of all cultures and worldviews. As a result, indigenous cultures must be considered in human rights issues, and those criteria which are based solely on Western culture, traditions, and philosophy should not be considered universal. In the present analytical-comparative article, the approaches of the international human rights system and also the Islamic Republic of Iran towards cultural diversity and pluralism is examined. The results of the present study show that without respect for different values and cultures in different geographical areas, both developed and developing, such as Iran, we cannot see the realization of universal human rights. In fact, human rights, by their very nature, should not know time and place, and naturally seem to transcend geographical, ideological, and cultural boundaries; But the truth is that rights enshrined in the name of human rights take on different forms depending on the different social and cultural characteristics of the societies in which they are defined.
خلاصه ماشینی:
در دهه های اخیر در چارچوب پذیرش و احترام به تفاوت های دینی و قومی به عنوان یک واقعیت موجود، موضوع حقوق بشر به ویژه از زاویه حقوق اقلیت ها هم از جهت عدم تبعیض و اعمال حقوق و آزادی های اساسی و هم از حیث حفظ هویت مذهبی ، فرهنگی و قومی مورد توجه جدی جامعه ی بین المللی و افکار عمومی قرار گرفته است .
حسینی بهشتی(١٣٩٢) در مقاله «حقوق بشر در بستر گفت و گوهای میان فرهنگی: نسبی گرایی فرهنگی و سازوکار امر عقلایی» بر این اعتقاد است که پیدایش امواج چندفرهنگی گرایی در دهه های اخیر، این پرسش را به میان آورده که با اذعان به گوناگونی فرهنگی در میان جوامع مختلف ، آیا هنوز هم می توان صرف نظر از تفاوت های فرهنگی عمیقی که میان آنان وجود دارد، از مفاد اعلامیه ی حقوق بشر به مثابه ی حقوقی برای همه ی انسان ها به عنوان اصول عام و جهان شمول نام برد یا خیر؟ در صورتی که تفاوت های فرهنگی بین انسان ها نشانگر تفاوت موجود میان هویت های بشری باشد، اعلامیه ی حقوق بشر تا چه اندازه و بر چه 114 مبنایی برای کسانی که در صدد حفظ هویت خود در مقابل فشارهای یکسان سازانه ی جهانی شدن فرهنگ هستند، لازم الاتباع است ؟ ٣.
با این وجود باید گفت که سامانه حمایت ویژه از اقلیت ها در کنار سازوکارهای مربوط به تضمین بهره مندی برابر از حق های بشری ، تماماً مبتنی بر اصل برابری صورت بندی شده است و تنها از طریق تفسیر ماهویی از برابری در چارچوب نظام بین المللی حقوق بشر قابل توجیه است .