چکیده:
شلایرماخر از مهمترین هرمنوتیستهای تعینگرایی است که عینیت معنای متن را به مراد مؤلف میداند. او در هرمنوتیک خود در پی طراحی نظریهای به نام نظریه فهم متن است که بتواند قواعد و روشهای فهم معنای متن را تئوریزه نماید. از این جهت نظریه او برای اصول فقه میتواند الهامبخش باشد. نکتهای که وجود دارد، این است که ایده راهبردی شلایرماخر برای فهم مراد مؤلف بازتولید روانشناختی فردیت مولف توسط مفسر است. او نظریه خود را بر محوریت همین ایده راهبردی سامان داده است. نظریه او دارای نکات قابل استفادهای برای اصولیون است؛ ولی هم ایده اصلی او در فهم مراد مؤلف و هم نظریه مبتنی بر آن از دیدگاه اصولیون دچار نقدهای متعددی است؛ برای مثال به جهت عدم امکان وقوع ایده بازآفرینی روانشناختی فردیت مؤلف شلایرماخر نهایتاً به این ایده وفادار نیست و عملاً به روش اصلی اصولیون که تمسک به ظهور عرفی کلام متکلم برای رسیدن به مراد اوست، تمایل پیدا میکند. یا اینکه این ایده او برای فهم مراد متکلم مطابق با سیره عقلا در محاورات عرفیشان نیست. یا اینکه این ایده به نسبیگرایی منجر میشود.
خلاصه ماشینی:
نظريه او داراي نکات قابل استفاده اي براي اصوليون است ؛ ولي هم ايده اصلي او در فهم مراد مؤلف و هم نظريه مبتني بر آن از ديدگاه اصوليون دچار نقدهاي متعددي است ؛ براي مثال به جهت عدم امکان وقوع ايده بازآفريني روان شناختي فرديت مؤلف شلايرماخر نهايتًا به اين ايده وفادار نيست و عملًا به روش اصلي اصوليون که تمسک به ظهور عرفي کلام متکلم براي رسيدن به مراد اوست ، تمايل پيدا ميکند.
در اين خصوص نيز بايد با مؤلف همدلي (Congeniality) کرد؛ زيرا با اين کار ميتوان او را در خود بازآفريني نمود (ديلتاي، ١٣٩١، ص ٢٤٢)؛ بر اساس مباني انسان شناختي پيش گفته همه افراد با اينکه منحصر به فرد هستند و خصوصيات شخصيه خاص خودشان را دارند، در ذاتشان اشتراکاتي با هم دارند که آنها را براي هم قابل فهم ميکند (٩٣-٩٢.
همان طور که بيان شد، رابطه بخش دستوري تفسير با بخش فني و روان شناختي دوري است ؛ ولي اين دور با بعد دستوري شروع ميشود؛ زيرا آغاز فرايند بازآفريني فرديت مؤلف از سويه هاي زباني خواهد بود؛ بنابراين در ابتدا توسط قوانين دستوري و زباني معنايي از متن فهميده ميشود و دريافتي کلي از فرديت نويسنده حاصل ميشود؛ سپس اين معنا و اين شهود با بعد روان شناختي تکميل ميگردد .
البته همه اين مراحل مستظهر به دو قانون پيش گفته هستند و در فرايند اعمال آنها بايد دو قانون پيش گفته را به طور کامل رعايت نمود؛ زيرا اساساً در نظر شلايرماخر هم بعد دستوري تفسير و هم بعد روان شناختي که بازسازيکننده ترکيب صورت گرفته توسط ٤٥ مؤلف است ، تنها در بستر ارتباط با زمينه و کانتکست متن قابل دستيابي هستند (Ibid).