چکیده:
زیبایی و زیبایی شناسی از نیازهای فطری انسان بوده و هست. امروزه به دلیل تغییر متغیرهای زندگی به این نیاز توجه کمتری
می شود؛ از مصداق های این امر آشفتگی موجود در معماری و شهرسازی معاصر می باشد. تناسبات و هندسه مفاهیمی هستند که
برای ارتباط اجزا با یکدیگر و یا کل واحد به کار می روند و غایت اصلی پیدایش آن ها در طرح های مختلف» پیدایش زیبایی
است. زیبایی وابسته به دو بعد است» پدیده زیبا و ادراک کننده زیبایی» که این پژوهش به بررسی ارتباط زیبایی و تناسبات از دید
مخاطبین می پردازد. همچنین منظور از زیبایی» زیبایی بصری است و معیاری از زیبایی بصری مد نظر است که براساس تناسبات
هندسی و اشکال هندسی در نما حس لذت و زیبایی را در بیننده القا می نماید. نقش تناسبات در معماری» در طول تاریخ غیرقابل
انکار می باشد و محقق با مطالعات وسیعی که در این زمینه انجام داده است موفق به معرفی یک سیستم ارزیابی تناسباتی گشته که
در ۱۱ مرحله و به وسیله ٩ سیستم تناسباتی شامل: مدول پایه و چندگانه» تناسبات مستطیل طلایی» مارپیچ طلایی» دایره های پیرو
نسبت ۱ به ۱/۶۱۸ مستطیل افلاطونی» نسبت های رادیکالی» نسبت زرین» سیستم مدولار لوکوربوزیه و تناسبات کن و شاکوء دست
به تحلیل تناسباتی زده است. هدف این پژوهش تدوین ضوابطی برای طراحی نماهای مسکونی مدرن با تکیه بر استخراج تناسبات
هندسی است که منجر به زیبایی نما گردد. جامعه آماری این تحقیق نمای ساختمان های مسکونی معاصر ایران است که دارای
ویژگی های معماری مدرن می باشد. جهت آزمون نظر بینندگان در ادراک زیبایی نمای این نمونه هاء از روش مصاحبه و پرسشنامه
استفاده می شود. جامعه آماری مخاطبین ۳۵ نفر در سه گروه: متخصصین» دانشجویان معماری و مردم عادی می باشند که از ایشان
خواسته می شود تا ساختمان های منتخب را در سه گروه بسیار خوب» خوب و معمولی. بر اساس دو معیار زیبایی و تناسبات دسته
بندی کنند. سپس بین منتخب های هر معیار همبستگی گرفته می شود و از نمونه شاهد برای اعتبارسنجی و راستی آزمایی آن بهره
گرفته می شود. نتایج حاکی از این امر است که ملاک زیبا بودن خانه ها از نگاه مردم تنها بر اساس تناسبات حاکم در نماهای خانه
های مدرن نمی باشد اما می توان این گونه اظهار نمود که میزان موثرترین عوامل در دسته بندی این دو گروه پیروی از تناسبات کن
و شاکو و مدول پایه و چندگانه است و همچنین بهره وری از تناسبات هندسی شرط لازم جهت زیبایی یک نما بوده ولی به تنهایی
کافی نیست.
Beauty and aesthetic have always been one of the natural needs of human beings. Today, due to the
changes in life’s variables, less attention has been given to this need and one of the examples in this regard
is the visible chaos in the contemporary architecture and urban planning. Proportions and geometry are
concepts that are used to relate the components to one another or to the entire unit, and they have emerged
in different designs mainly due to the formation of beauty. Beauty depends on two dimensions, a beautiful
phenomenon and the one who perceives this beauty. This study examines the relationship between beauty
and proportions from the perspective of the audience. Moreover, in this study the word beauty represents
aesthetics and the standard of beauty is measured based on geometric proportions and geometric shapes in
building elevations that induce a sense of pleasure and beauty for the observer. The role of proportions in
architecture is undeniable throughout history and by conducting extensive studies in this field, the
researcher has succeeded in introducing a proportional evaluation system. This system has been achieved in
11 steps and via 9 proportional systems that include: basic and multiple modular system, the golden
rectangle proportions, the golden spiral, the 1: 1.618 golden ratio, Platonic rectangle, the radical ratios, the
golden ratio, Le Corbusier’s Modular measurement system and Ken (Shaku) proportions. The aim of this
research was to develop a criteria, for designing modern elevations in residential buildings, which is
derived from geometric proportions and results in the creation of beautiful facades. The statistical
population of this research consists of the facades of the contemporary residential buildings in Iran that
possess modern architecture characteristics. Interviews and questionnaires have been conducted in order to
examine the viewers’ opinions on the aesthetics of building elevations. The statistical sample consists of 35
individuals that are categorized into three groups of experts, architecture students and ordinary people. The
respondents were asked to organize the selected buildings into the 3 groups of very good, good and normal
based on the two criterion of beauty and proportions. Then, a correlation is derived between the chosen
samples in each criteria and the control sample is used for their validation and verification. The results
prove that according to the respondent’s perspective, the criterion of aesthetically pleasing houses are not
solely based on the presence of proportions in the facades of the modern residential buildings. However, it
can be stated that the most effective factors in the classification of these two groups rely on following Ken
(Shaku) proportions and basic and multiple modular system. Although, the use of geometric proportions is
required to achieve an aesthetically pleasing facade however it is not the only necessary factor.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاکي از اين امر است که ملاک زيبا بودن خانه ها از نگاه مردم تنها بر اساس تناسبات حاکم در نماهاي خانه هاي مدرن نمي باشد اما مي توان اين گونه اظهار نمود که ميزان موثرترين عوامل در دسته بندي اين دو گروه پيروي از تناسبات کن و شاکو و مدول پايه و چندگانه است و همچنين بهره وري از تناسبات هندسي شرط لازم جهت زيبايي يک نما بوده ولي به تنهايي کافي نيست .
اين پژوهش با هدف مشخص کردن نظر مخاطبين در انتخاب نماهاي مسکوني، در پي پاسخ به اين سوالات است که آيا در اصول طراحي يک نماي زيبا در معماري معاصر مي توان به تناسبات قابل تکراري دست يافت که قابل آموزش نيز باشند؟ از سوي ديگر کدام تناسبات سهم بيشتري در ايجاد زيبايي دارند؟ در زمينه اين پژوهش ادبيات موضوعي وجود دارد که بخشي از آن در مورد دستگاه هاي تناسباتي و بخشي ديگر پژوهش هاي مشابه توسط اشخاص ديگر مي باشدکه بيشتر در دوره تاريخي و گذشته و يا در مورد يک نمونه موردي خاص تحليل هندسي را انجام داده اند که به تعدادي از اين منابع در زير اشاره مي گردد: -انصاري و همکاران در سال ١٣٩٠ در مقاله اي با عنوان « تحقي ي پيرامون س ري تاريخي سيستم هاي تنظيم تناسبات در معماري با تأکيد بر ملاحظات کاربردي و زيباييشناسي » با هدف پديدآوردن احساس نظم و سامان بخشي ميان بخش هاي مختلف يک اثر صورت پذيرفت که اين ساماندهي در يک رشته تجربيات پيوسته توسط شخص ، امکان ايجاد حس زيبايي را داشته باشد.