چکیده:
شهر همدان به لحاظ ویژگیهای منحصر به فرد اقلیمی و ساختار شهری، از دوران پیش از اسلام، همواره به عنوان یکی از شهرهای شاخص در ناحیه غرب ایران به حساب میآمده است. استقرار اعراب و خاندانهای گوناگون در طول سدههای اسلامی در نواحی مختلفی از همدان، منجر به ایجاد تغییر و تحولات عمدهای در بافت شهری گردید. پیرامون تغییر و تحولات و توسعه بافت شهری همدان اسناد تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی مهمی از دوران اسلامی برجای مانده است. حال این پرسش مطرح میگردد که آیا متون تاریخی قادر خواهند بود تا زمینهها، دلایل و فرآیند، توسعه شهر در طی دوران اسلامی را روشن سازند؟ آیا با اتکا به اطلاعات تاریخی میتوان چگونگی سازمان فضایی این شهر در روزگار اسلامی و در زمان انتقال به دورە قاجار را معلوم داشت؟ بر مبنای پرسش های فوق، هدف پژوهش حاضر، بررسی تداوم حیات در بافت شهری همدان است. در این مقاله با بهرهمندی از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به متون جغرافیایی و تاریخی، حیات شهر همدان را مورد ارزیابی قرار میدهیم تا بتوان با بررسی دلایل جغرافیای طبیعی و بافت کهن شهری، شاخص تداوم حیات این شهر کهن را نمایان سازیم
The city of Hamedan, in terms of unique climatic features and urban structure, has been considered as one of the most significant cities in the western region of Iran since pre-Islamic times. The settlement of Arabs and various families during the Islamic centuries in different areas of Hamedan led to major changes and transformations in the urban fabric. Important historical, geographical and social documents from the Islamic era have remained regarding the changes and developments and development of the urban fabric of Hamedan. Now this question arises; Will the historical texts be able to clarify the contexts, reasons and process of the development of the city during the Islamic era? Is it possible to determine the spatial organization of this city in Islamic times and during the transition to the Qajar period, relying on historical information? Based on the above questions, the purpose of this study is to study the continuity of life in the urban context of Hamedan, which using descriptive-analytical method and citing geographical and historical texts to evaluate the life of Hamedan to study the reasons of natural geography And to show the ancient urban texture, an indicator of the continuity of life of this ancient city.
خلاصه ماشینی:
در تقسيم بندي منابع مطالعاتي مذکور ميتوان آن ها را در سه گروه عمده تقسيم بندي نمود: گروه اول : شامل کتاب ها و مطالبيهمانند سيف آبادي(١٣١٨)، خواندمير(١٣٣٣)، اصطخري(١٣٤٠)، حسينيحائريمجدي(١٣٤٢)، غفاري - قزويني(١٣٤٣)، يعقوبي(١٣٤٧)، ابن فقيه (١٣٤٩)، ابوالفدا(١٣٤٩)، الاثير(١٣٥٢)، خزرجي(١٣٥٤)، مقدسي(١٣٦١)، گرديزي(١٣٦٣)، ابن حوقل (١٣٦٦)، قدامه (١٣٧٠)، محمودقزويني(١٣٧٣)، حافظ ابرو(١٣٧٥)، طبري(١٣٧٥)، مستوفي(١٣٧٥)، حاجيخليفه (١٣٧٦)، - مطراق چي (١٣٧٩)، حمدالله مستوفي(١٣٨١)، طوسي(١٣٨٢)، منشيقمي (١٣٨٣) هستند که همگي توسط مورخان و جغرافينويسان به رشته تحرير درآمده است ، در منابع مذکور، ساختار شهري همدان و تغيير و تحولات آن در طي دوران اسلامي بيان شده است ، در برخي از اين کتاب ها، توضيحات مفصلي در خصوص آب و هوا و ويژگيهاي طبيعي شهر، بافت شهري، سمبل ها و نمادها، فرهنگ و آداب و رسوم ، جنگ ها ً و وقايع سياسي نظامي نوشته شده است و در برخي ديگر از کتاب ها، تنها به نامي از شهر اکتفا شده است و يا سخن پيشينيان را عينا تکرار کرده اند.
گروه دوم : شامل کتاب ها و سفرنامه هاي ايراني و اروپايي همانند فلاندن (١٣٥٦)، دروويل (١٣٦٥)، بلوشر(١٣٦٩)، دلاواله (١٣٧٠)، اوليويه - (١٣٧١)، شاردن (١٣٧٢-١٣٧٥)، باکينگهام (١٣٨٠)، تودولايي(١٣٨٠)، سايکس (١٣٨٠)، ملکم (١٣٨٠)، موريه (١٣٨٦)، جکسن (١٣٨٧) است ، از دوران پيش از دوران صفويه ، سياحان اروپايي از نقاط مختلف ايران ديدن نمودند، در دورٔە صفويه و قاجار اين سفرها افزايش بيشتري يافت .