چکیده:
بیان مسیله: ارزیابی مداخلات حفاظتی انجام شده بر روی آثار تاریخی زمینه ساز تبادل تجارب، اصلاح رویکردها در انتخاب شیوه مداخله و جلوگیری از تکرار خطاهای جبران ناپذیر در حفاظت آنهاست. نظر به پیچیدگی فرایند ارزیابی و نیز عدم ارایه راهبردهایی که بتوانند با بالابردن قابلیت اعتبار این ارزیابی، نتایج آن را قابل اعتماد و استناد کنند، در ایران، مداخلات حفاظتی یا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند و یا بدون داشتن راهبردی معین، اغلب به صورت سلیقه ای ارزیابی می شوند. هدف پژوهش: استخراج مولفه های تاثیرگذار بر اعتمادپذیری ارزیابی هایی که با رویکرد تعیین سطح اعتبار علمی مداخلات انجام می شود و دستیابی به راهبردی برای افزایش اعتبارپذیری فرایند ارزیابی و صحت نتایج حاصل از آن و کاربست آن بر روی یک نمونه موردی برای آزمون راهبرد ارایه شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: در این تحقیق کاربردی، ابتدا مولفه های تاثیرگذار بر اعتمادپذیرکردن ارزیابی، با استفاده از مطالعات اسنادی و تحلیل توصیفی، از متون و منشورهای حفاظتی استخراج شده و سپس از طریق تحلیل کیفی و با روش استدلال منطقی، راهبردی برای ارزیابی تدوین شده است. برای انجام ارزیابی بر روی اثر نمونه و با هدف آزمون راهبرد، ارزش های هویت یافته اثر و اولویت ها و اهداف حفاظت گر در زمان مداخله، در جریان یک مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق در اختیار متخصصین حفاظت گر محلی قرار داده شد. در نهایت، نتایج نظرسنجی که با استفاده از پرسشنامه انجام شد، به صورت کیفی تحلیل و ارایه شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می توان از راهبردی مبتنی بر میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانه حفاظت و نیز ارتقای آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و ارزش های اثر استفاده کرد. همچنین کاربست راهبرد حاصل بر روی مقبره خواجه اتابک نشان داد که درجه اعتبار و مقبولیت علمی مداخله، در حوزه حفاظت تزیینات گچبری، از برتری نسبت به مداخله مهار تاق برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش: استخراج مؤلفه+های تأثیرگذار بر اعتمادپذیری ارزیابی+هایی که با رویکرد تعیین سطح اعتبار علمی مداخلات انجام می+شود و دستیابی به راهبردی برای افزایش اعتبارپذیریِ فرایند ارزیابی و صحتِ نتایج حاصل از آن و کاربست آن بر روی یک نمونۀ موردی برای آزمون راهبرد ارائه+شده هدف این پژوهش است.
نتیجه+گیری: یافته+های پژوهش نشان می+دهد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می+توان از راهبردی مبتنی بر میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانۀ حفاظت و نیز ارتقای آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و ارزش+های اثر استفاده کرد.
چگونه می+توان از این مؤلفه+ها در تدوین راهبردی برای افزایش اعتبارپذیریِ فرایند ارزیابی مداخلات حفاظتی و کاربست آن بر روی یک بنای تاریخی (نمونۀ موردی: مقبرۀ خواجه اتابک) استفاده کرد؟ پیشینۀ تحقیق از قرن نوزدهم میلادی تا کنون، به+واسطۀ دگرگونی نیازها و ارزش+های جوامع و تغییر شکل دیدگاه+های متفکرین و نظریه+پردازان حفاظت، چیستی حفاظت و موضوعات آن، در جریان خود به+سمت آینده، دارای ابعاد پیچیده وگسترده+تر شده است.
آنها در تحقیقات خود تلاش کرده+اند تا با رویکردی کلی و با استفاده از تلفیق روش+های کیفی و کمی، به تبیین چند معیار، برای قضاوت دربارۀ میزان مقبولیت مداخلات حفاظتی (دربارۀ محوطه های تاریخی) بپردازند و نتایج ارزیابی بر مبنای معیارهای در+نظرگرفته+شده را با مقادیر کمی نمایش دهند تا از این طریق توانایی معیارها را در سنجش مداخلات، به اثبات برسانند (Michalski,1994; Zancheti, 2011).
یافته+های پژوهش نشان داد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می+توان از راهبردی مبتنی بر سه مؤلفۀ میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانۀ حفاظت و سطح اعتبار آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و به تصویر صفحه مراجعه شود ارزش+های ویژۀ اثر استفاده کرد.