چکیده:
یکی از مباحث بسیار محبوب و شناختهشده در ادبیات جامعهشناسی نوین، رویکردهایی هستند که تحت عنوان "بیشازانسان" مطرح شدهاند. گسترهی این دیدگاهها بسیار وسیع هستند؛ از جامعهشناسی کلاسیک گابریل تارد و مونادولوژی او و نظریات دولوز و گتاری پیرامون اتصال و همپیوندی امور در جامعه، تا سلسله نظریات و رویکردهایی با عنوان مادیگرایان جدید که توسط کسانی ازجمله هاراوی، باراد، برایدویتی و جان بنت نمایندگی میشوند، و در نهایت برخی از رویکردهای حیطه علموفنآوری و بهطورویژه نظریه کنشگر-شبکه، که مطرحترین چهره آن برونو لاتور است، همگی را میتوان در ذیل این رویکرد قرار داد. چیزی که تمامی این رویکردها را بههم نزدیک کرده است، گریز از عاملیتبخشی صرفاانسانی و نیل و میل بهسوی ارایهی عاملیتهای نامتجانس است که کنشگری در جامعه را محدود به انسان نمیدانند و همچنین همگی از دوگانگیهایی چون سوژه و ابژه، انسان و طبیعت، ساختار و عاملیت و... میگریزند. اما منظور از عاملیتهای نامتجانس چیست؟ پس از واکاوی مهمترین ابعاد این رویکردها، که با روش مطالعات اسنادی صورت گرفت، درنهایت با ارایه مدلی مفهومی، سعی میشود به این پرسش پاسخ داده شود. در میان اشتراکاتی که پیرامون مفهوم و چیستی عاملیت در تمامی این رویکردها میتوان برشمرد، تجانس و چند وجهی بودن مهمترین ویژگی آن است.
One of popular and well-known discussions in literature of new sociology is the groups of approaches that are known and presented as “More-than-human”. These approaches are included from many theories and attitudes, from classic sociology of Gabriel Tarde, and his theory as Monadology, and Deleuze and Guattari, related to Assemblage and relation and connection of everything in society, to some approaches as “New Materialism” or “Vital Materialism”, which were explained by Harway, Barad, Braidotti, Benet, and finally, some approaches of Science and Technology, particularly Actor-Network theory, which its most well-known character is Bruno Latour, thye are all considered as approaches of more-than-human sociology. What made all of these approaches close to each other is avoiding of considering agency just for human, and their desire toward expressing the heterogeneous agencies. They try not to limit agencies of society to only human and also they all avoid the dualities as subject-object and human-nature. What does really mean agencies and heterogeneous agencies in these approaches? This article after analysis of the most important theories of these approaches, at last by presenting a conceptual model, tried to answer this question and clear the meaning of this concept and the identity of that.
خلاصه ماشینی:
در نقد و در مقابل این نگاه مذکور، رویکردهای بسیاری در جامعه شناسی معاصر شکل گرفته اند که به طرق گوناگونی تلاش کرده اند جایگاه امور غیر انسانی را بار دیگر در شناخت جامعه ی انسانی جای دهند؛ از نگاه به حاشیه رفته ی تارد (Tarde) (١٨٩٥) ، تا جامعه شناسی ارتباطی و رزومیک دولوز و گتاری (١٩٨٨)، از مادیگرایان نوین و حیاتی همچون هاراوی (Haraway) (١٩٨٧)، باراد (Barad) (٢٠٠٧)، جان بنت (John Benen) (٢٠٠٤)، برایدویتی (Braidotti) ، کویین ( Queen) (٢٠٠٨) تا متفکرین علم و فن آوری و بخصوص نظریه کنشگر-شبکه و متفکرینی چون لاتور (Latour) و وولگار (Woolgar) (١٩٨٦)، لا (Law) (١٩٩١؛ ٢٠٠٤)، لاتور (٢٠٠٥)، تمامی تلاش شان این بوده است که جایگاه ماده ، طبیعت ، تکنولوژی و تمامی امور انسانی و غیر انسانی را به شکل پیوندی (Association)، اتصالی (Connectional)، ارتباطی (Relational) ، هم پیوندی (Assemblage) ، و همچون پدیده (Phenomenon) و شبکه (Network ) ، ارایه دهند و از تقلیل گراییهای پیشین به جد چشم بپوشند.
فوکس و آلدرد (٢٠١٧) براین باور هستند که با وجود بسیاری از نقطه نظرهایی که میتوان در این حیطه مورد توجه قرار داد، با این همه چهار نظریه پرداز را در این حیطه میتوان دارای اهمیت ویژه دانست و نظریات آنان را در این مسیر میتوان گسترده تر درنظر گرفت : برونولاتور (به خصوص در کتاب بهم پیوندی مجدد امر اجتماعی (Reassembling the social))، دولوز و گتاری (در فیزیک خُردِ تولید اجتماعی (The microphysics of social production ))، کارن باراد (مادیگرایی به - سمت معرفت شناسی (Materialism onto epistemology))و روزی بارادویتی ( پساانسان (Posthuman)) و جان بنت (چیز-قدرت (Thing-power)) از این چهار متفکر مورد اشاره او، از آنجایی که کار ما متمرکز بر نظریه کنشگر-شبکه لاتور است ، نظریات او را در جای خود به طور ویژه شرح خواهیم داد و نیز دولوزگتاری را نیز به دلیل اهمیت و جایگاه اندیشه او در رویکرد فرا انسان ، به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد.