چکیده:
سرقت از قدیمی ترین جرایم بشری است که در جوامع مختلف به شیوه های گوناگون دیده می شود. سرقت، به دلیل عدم نیاز به مهارت خاص، به خصوص در سرقتهای ساده و در مقایسه با کلاهبرداری که نیاز به ضریب هوشی خاصی و مهارت ویژه دارد از سن چهارسالگی که کودک معنا و مفهوم مال و مالکیت را میفهمند تا سالهای پیری قابلیت مرتکب شدن را دارد این پدیده در طول زمان دستخوش دگرگونیها و تغییرات زیادی شده اما تنها چیزی که از بدو پیدایی و شکل گیری آن تا کنون ثابت مانده زشتی و مذموم بودن ماهیت آن است و کلیه قوانین بشری برای مرتکب آن مجازات سخت تعیین کردهاند. اسلام نیز با توجه به اینکه مال عصب وشاهرگ زندگی است، مال و ملکیت افراد را محترم شمرده است، چون ملکیت هم مقتضای فطرت انسان است و هم انسان را به کار وتلاش وا میداردو هم عدالت درآن است. و اسلام حق مالی و ملکیت مردم را، حق مقدس و محترمی قرار داده است، که برای هیچکس به هیچ عنوانی حلال نیست بر این حق مسلم مردم تجاوز نماید، لذا اسلام سرقت و ودزدی، و غصب اموال مردم، واختلاس، خیانت در اموال و ربا و غش و بازیچه قرار دادن پیمانه و وزن و رشوت و رشوهگیری و بطور کلی اینها و همه کارهایی از این قبیل را، حرام کرده است و اخذ مال و تصرف آن بدون یک سبب شرعی و مشروع، خوردن مال دیگران و تصرف باطل در آن قلمداد کرده است، ودرباره دزدی و سرقت بسیار سختگیری نموده و حکم کرده است دستی که مرتکب سرقت گردد باید بریده شود. از علی بن موسی الرضا (ع) روایت شده که فرمودند: «سرقت از این جهت حرام شده است که موجب تباهی اموال و کشتن آدمیان می شود و غصب و تصرف غیر قانونی اموال منشاء آدم کشی و درگیری و حسد خواهد شد. سرقت باعث می شود مردم دست از کسب و کار و حرفه و صنعت بر دارند و مردم به نگهداری اموال و پسانداز نپردازند؛ وقتی که ببینند کسی نسبت به اموال یاد شده، حق اولویت ندارند و شناخت مشترکات و اختلافات دینی وبحث و تبادل نظر میتواند به اتحاد و همبستگی بیشتر مسلمانان جهان کمک کند.
خلاصه ماشینی:
در اين زمينه دو دسته روايت وجود دارد: دستة اول اطلاق دارند كه از جملة آنها روايت معتبر سكوني از امام صادق (ع) است كه ميفرمايد: «لايقطع السارق في عام السنة اي عام مجاعة» ؛ «در سال قحطي دست سارق قطع نمي گردد» و نيز رواياتي كه طعام بودن مال مسروقه را شرط كردهاند، مانند روايت امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) كه فرمود: «لايقطع السارق في عام لسنة مجدبة اي في المأكول دون غيره» ؛ كسي كه در سال قحطي چيز خوردني را بدزدد، دستش قطع نميشود.
عدهاي از فقهاي شيعه با استناد به اين دسته روايات معتقد شده اند كه در چنين سالي اگر شخصي دزدي كند، مطلقاً قطع ثابت نميشود و تفاوتي ندارد كه مال مسروق چه چيز باشد.
در مورد حد سرقت در مرتبة سوم و چهارم بين فقهاي شيعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد، فقه شيعه به پيروي از روايات اهل بيت (ع) معتقد است در مرتبة سوم، سارق حبس ابدي ميشود و در صورتي كه براي بار چهارم دزدي كند، ولو اينكه در زندان باشد، اعدام ميشود.
از جملة روايات در اين زمينه، روايتي است كه شيخ صدوق در «الفقيه» آن را نقل كرده است كه از امام باقر (ع) پرسيدند اگر كسي سرقت كند و دست راست او قطع شود و باز اقدام به سرقت كند و پاي چپ او قطع شود، سپس براي بار سوم دزدي كند، چه حدي بر او جاري ميشود.
فقهاي شيعه در اين مورد قائل به تفصيل شده اند، به اين صورت كه اگر شخص سارق قبل از ثبوت سرقت، نزد حاكم، توبه كند، حد سرقت بر او جاري نمي شود و در اين مورد همة فقها اتفاق نظر دارند.