خلاصه ماشینی:
"در دستهای مردم عشق و محبت بود که به همدیگر هدیه میدادند و در قلوبشان انگار فقط خدا خانه ساخته بود.
بیاغراق بگویم انگار مسافرانی از بهشت در زمین میهمانمان بودند که حضورشان و ظهورشان همه چیز را تحتتأثیر قرار داده بود.
حضور آنان معنای حقیقی عشق بود و قرب.
همه در جستجوی علت،پیری را در مقابل یافتند که فقط از خدا سخن میگفت و نگاه نافذش تکتک سلولهای انسان را به لرزه میانداخت؛لرزش،لرزش عشق بود نه ترس،هرچند که برای کفار و مستکبرین کلامش پتکی بود که بیاختیار خاموششان میساخت.
مردم به خوبی میدانند که اینک فقط زمان خدمت است و وحدت و یقینا کسانی در لیست انتخابی مردم میگنجند که به مصداق حدیث قدسی الناس عیالی به مردم که عایله خداوند هستند عشق بورزند و خدمتگزارشان باشند،فراموش نکنیم قطار انقلاب باید به حرکت خود ادامه دهد و هدف غایی را فراموش نکنیم."