چکیده:
در تحقیق حاضر حکم فقهی رمی جمرات از طبقات فوقانی و نیز به قسمتهای توسعهیافتۀ کنونی بررسی شده است. نتایج پژوهش که بهصورت کتابخانهای و نرمافزاری و با تحلیل ادله حاصل شده، حاکی از این است که جمره در عصر تشریع و صدور روایات، نماد و علامتی نصبشده در محلهای کنونی رمی در مناست که حجاج موظف بودهاند برای انجام رمی، سنگریزهها را به سمت آن پرتاب کنند. گزارشهای تاریخی و قرائن موجود در روایات نیز حاکی از این است که این نماد بهخودیخود موضوعیت ندارد و صرفاً نشاندهندۀ نقطهای است که باید به آن جهت رمی صورت گیرد. بنابراین بهنظر میرسد در زمان حاضر نیز توسعۀ طولی، عرضی و ارتفاعی این نماد، تأثیری در حکم رمی به سمت آن ندارد، زیرا هریک از جمرهها که اکنون به شکل ستون ممتد در طبقات است، نشاندهندۀ محل رمی و سمت پرتاب است و صرف پرتاب سنگ به سمت ستون ممتد در هر طبقه و خواه به ستون اصابت کند یا در حوضچۀ اطراف آن بیفتد، برای صحت رمی کافی است.
This study examines the jurisprudential ruling of Ramy Jamarat from the upper floors as well as the newly extended parts. The results of this library-based research obtained by using software and analyzing the evidences indicate that at the time of legislation of Islamic law (Shari'at) and issuance of Islamic narrations Jamara was a symbol and sign installed at the current place of Ramy in Mina at which the pilgrims had to throw stones. Historical accounts and evidences available in the narrations also indicate that this symbol was not important by itself and merely indicated the point at which the stone should be thrown. Therefore, it seems that its longitudinal, horizontal, and altitudinal development at the present time does not have any effect on the ruling of Ramy. Because, each one of them which now exist in the form of an extended pillar in the upper floors represents the location of the Ramy and the direction of throwing stone. And throwing a stone at the extended pillar at each floor, whether it hits the pillar or falls into the pool next to it, is enough for Ramy authenticity.
خلاصه ماشینی:
عباراتي که ظهور دارد در اينکه جمره ، بنا و علامتي در محل رمي است که پرتـاب سنگريزة حجاج بايد به سمت آن نماد صورت گيرد و بنا و نماد بودن جمره ، از قرائني کـه در کلامشان وجود دارد، قابل استفاده است ؛ براي نمونه برخي فقها ايستادن مقابل جمره يـا قرار گرفتن در فاصلۀ مشخص از جمره را از مستحبات رمـي و پرتـاب سـنگ بـه سـمت جمره پس از برخورد به زمين را کافي دانسته اند (طوسي، ١٣٨٧، ج ١: ٣٩٦؛ علامـه حلـي، ١٤٢٠ق ، ج ١: ٦١٧؛ علامه حلي، ١٤١٢ق ، ج ١١: ١٢٥؛ علامه حلي، ١٤١١ق : ٨٢).
برخـي متأخران نيز با جمع آوري ادله و قرائن مختلف درصدد اثبات اين مطلب برآمده اند (بحراني، ١٤٢٣ق ، ج ٤: ١٢٦)، اما لزوم پرتاب سنگ به بنا يا نقطۀ خاصي از آن هنگام رمـي و لـزوم برخورد به آن به گونه اي که افتادن سنگريزه در حوضچۀ اطراف ستون بـراي صـحت رمـي ناکافي باشد – چنانکه در فتواي برخي از فقيهان و مراجع معاصـر وجـود دارد (مظـاهري، ١٣٩٧: ٣٩٧)- با واقعيت هاي تـاريخي سـازگاري نـدارد و قابـل پـذيرش نيسـت و قـرائن موجود در کلام فقها نيز آن را ياري نميکند، زيرا معتقد شده اند در فرض نبود بنا، برخورد سنگ به محل آن براي صحت رمي، کافي است يا جهش سنگ به سمت بنا يا افتادن سنگ در محل رمي پس از برخورد به جسمي سخت يا برخورد به جمره پس از انحنا پيدا کـردن در اثر برخورد به محلي ديگر، مجزي از تکليف است .
جمره در لغت به معناي مجموعه اي از سنگريزه به کار رفته است ، اما قرائن روايـي و شواهد تاريخي حاکي از اين است که جمره در عصر تشريع و پس از آن نماد و علامـت و ستوني بوده که در محل رمي قرار داده شده است تا بيانگر محلي باشد که حجـاج بايـد بـه سمت آن ، سنگريزه هاي خود را پرتاب کنند.