چکیده:
در میراث اسلامی سخن بسیاری از سوی عالمان دینی دربارهی انسان با صبغهی روایی، کلامی، فلسفی و عرفانی بیان شده است. در این میان امامخمینی (رحمه الله علیه) نیز به مباحث انسانشناسیهای بشری و انسانشناسی قرآنی و تفاوتهای این روشها پرداختهاند و علم انسانشناسی وحیانی، صحیح و جامع را برای زندگی فردی و جمعی ضروری میدانستند. امامخمینی (رحمه الله علیه) بر اساس قرایت ویژهای که از هستی دارد و بر مبنای اعتقاد به اصل توحید و بسط آن در حرکت انسان در فرآیندهای سیاسی و اجتماعی، ابعاد مختلف وجودی انسان را مورد توجه قرار میدهند و با در نظر گرفتن آموزههای اسلامی، جهت به فعلیت رساندن استعدادهای او توصیههایی را مطرح میکنند. در این مقاله به انواع انسان سناسی به لحاظ نگرش و روش، که به لحاظ نگرش شامل (انسان شناسی کل نگر و انسان شناسی جزءنگر) و در انسان شناسی به لحاظ روش به انسان شناسی طبیعی، فلسفی، عرفانی و وحیانی تقسیم شده است. در این تحقیق روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و فیشبرداری بوده، روش تحقیق نقلی-تاریخی و روش پردازش توصیفی – تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
امامخمینی(رحمۀ الله علیه) بر اساس قرائت ویژهای که از هستی دارد و بر مبنای اعتقاد به اصل توحید و بسط آن در حرکت انسان در فرآیندهای سیاسی و اجتماعی، ابعاد مختلف وجودی انسان را مورد توجه قرار میدهند و با در نظر گرفتن آموزههای اسلامی، جهت به فعلیت رساندن استعدادهای او توصیههایی را مطرح میکنند.
از بررسی اجمالی مباحث انسانشناختی امامخمینی(رحمۀ الله علیه) این نکته به دست میآید که عمدهی مسائل مطرح شده در قالب انسانشناسی کلنگر میگنجد، چرا که مباحث ایشان، منطبق بر این نوع نگرش است.
اکنون هر یک از این روشهای چهارگانه، با تکیه بر اندیشهی امامخمینی(رحمۀ الله علیه) مورد بررسی قرار میگیرند: 2-1- انسانشناسی طبیعی(تجربی) در این نوع انسانشناسی که به انسانشناسی علمی نیز معروف است، انسان به روش تجربی مورد بررسی قرار میگیرد و در حال حاضر چنین روشی شامل همه رشتههای علوم انسانی میشود.
از بررسی اجمالی دیدگاههای انسانشناختی امامخمینی(رحمۀ الله علیه) این نتیجه به دست میآید که عمدهی مباحث انسانشناختی ایشان بهویژه در مجموعهی «تقریرات فلسفی» با روش فلسفی مستدل گردیده است، بهگونهای که این مباحث، پشتوانهی انسانشناسی دینی و عرفانی قرار گرفته است.
(. خسروپناه، 1385: 41) مباحث مربوط به حقیقت وجود انسان و ارتباط انسان و خدا در آثار عرفانی امام(رحمۀ الله علیه) بهویژه کتاب «مصباح الهدایة» با این روش ارائه شده است.
(الموسویالخمینی، 1380: 103) این نمونهها کافی است تا معلوم شود که قوت استدلال امام(رحمۀ الله علیه) در مباحث انسانشناسی دینی و فلسفی مدیون رویکرد عمیق عرفانی ایشان است.