چکیده:
پساساختارگرایی در فلسفه هنر ژیل دلوز بر نیرو استوار شده است. او انسان را به خلاقیت و آفرینش در تمامی زمینهها دعوت نموده و در مقابل، او را از هر نوع بازنمایی منع میکند. این فلسفه علاوه بر هنر نقاشی و سینما، در زمینه معماری نیز بازتاب داشته و در محورهای مختلف نمود پیدا کرده است.
معماری پساساختارگرایانه با تبعیت از نگرش ریزوم، هرگونه تکرار منظم را نفی نموده و همچون گیاهی خودرو، ساختاری غیرقابلپیشبینی را ارائه مینماید. ریزوم در معماری پسا ساختارگرایانه عمدتا به شکل توسعه افقی در ساختمانها مشهود است.
این پژوهش به دنبال یافتن ارتباطی بین نگرش ریزم در معماری پساساختارگرایانه و گسترش حجم ساختمان در راستای عمودی است و ضمن معرفی اندیشههای مدرن، ساختارگرا و پسا ساختارگرا به بررسی و ارزیابی نمونه موردی "ساختمان برج جام ملت" میپردازد تا مشخص نماید که آیا نشانههایی از اندیشههای پساساختارگرایانه در آن بروز نموده و آیا خوانشی از ریزوم در پهنه عمودی آن قابل مشاهده است؟ و نهایتا به این پرسش پاسخ داده میشود که ریزوم در معماری پساساختارگرا به غیر از گسترش افقی حجم ساختمانها، ایا امکان تبلور در بناهایی با حجم عمودی را نیز دارد؟
خلاصه ماشینی:
این پژوهش به دنبال یافتن ارتباطی بین نگرش ریزم در معماری پساساختارگرایانه و گسترش حجم ساختمان در راستای عمودی است و ضمن معرفی اندیشههای مدرن، ساختارگرا و پسا ساختارگرا به بررسی و ارزیابی نمونه موردی "ساختمان برج جام ملت" میپردازد تا مشخص نماید که آیا نشانه هایی از اندیشههای پساساختارگرایانه در آن بروز نموده و آیا خوانشی از ریزوم در پهنه عمودی آن قابل مشاهده است؟ و نهایتا به این پرسش پاسخ داده میشود که ریزوم در معماری پساساختارگرا به غیر از گسترش افقی حجم ساختمانها، ایا امکان تبلور در بناهایی با حجم عمودی را نیز دارد؟ واژههایکلیدی: برج جام ملت، معماری پسا ساختارگرایانه، پسا ساختارگرایی، تفاوت در تکرار مقدمه معماری پساساختارگرایانه با تبعیت از نگرش ریزوم، هرگونه تکرار منظم را نفی نموده و همچون گیاهی خودرو، ساختاری غیرقابلپیشبینی را ارائه مینماید.
با توجه به اینکه ریزوم در معماری پسا ساختارگرایانه عمدتاً در بناهایی که توسعه افقی یافتهاند مشهود است لیکن وجود آن در برخی بناها با توسعه عمودی نیز انکارناپذیر است و در این پژوهش یکی از نمونههای موجود مورد تحلیل قرار داده شده تا امکان بروز ریزوم در بناهایی با توسعه عمودی نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
"همان نیروی سوبژکتیوی که ما را به تداوم و تکرار آنچه بارها انجام دادهایم فرا میخواند" (دلوز، 1389الف، ص12) تحلیل این اثر بر اساس اندیشههای ژیل دلوز، فیلسوف پساساختارگرای قرن بیستم بر سه محور احساس، بهعنوان مسئله طراحی بنا، شرایط محیطی بهعنوان نیروهای شکلدهنده به فرم و حجم ساختمان بهعنوان دریافتکننده نیروها، ارائه گردیده است.