چکیده:
کشور چین با اتخاذ سیاست درهای باز در دهه 1970 میلادی رفتهرفته با افزایش قدرت اقتصادي خود، تبدیل به قدرتی نوظهور در عرصه بینالمللی شد و در حال حاضر به بازیگری اصلی در معادلات سیاسی تبدیلشده است و منافع قدرتهای بزرگ را به چالش میکشد. فرایند اصلاحات اقتصادی در چین از اواسط دهه 1980 (قبل از عضویت در سازمان تجارت جهانی) تحول جدی یافت. این تحول را بهخوبی میتوان در عملكرد تجاری این كشور مشاهده كرد. در حال حاضر چین چه از نظر واردات و چه از نظر صادرات به بازیگری مهم در تجارت بینالملل بدل گشته است. حركت از روشهای قدیمیتر به سمت برنامهریزی واردات با روش صدور مجوزهای وارداتی و استفاده از تعرفههای گمركی، موجب شده است سازوكار بازار و قیمت بهعنوان مهمترین عوامل تعیینكننده در روابط آتی چین با بقیه دنیا از جایگاه خاصی برخوردار شود. بر این اساس این نوشتار درصدد پاسخ به چرایی این پرسش راهبردی برآمده است که 'جمهوری خلق چین از رهگذر الحاق به سازمان تجارت جهانی چه اهداف پیدا و پنهانی را دنبال میکند؟' فرضیة مطرح در مقابل پرسش مذکور ناظر است بر اینکه الحاق چین به سازمان تجارت جهانی بهعنوان بخشی از فرایند اصلاحات اقتصادی چین به این کشور امكان داد تا منافع حاصل از فرایند اصلاحات تجاری دولت چین را كه طی دو دهه قبل از الحاق به عملآورده بود تثبیت كند و مبنای ادامه اصلاحات آتی قرار دهد.
By adopting an open door policy in the 1970s, China gradually became an emerging power in the international arena, increasing its economic power, and now is a major player in the political arena, challenging the interests of the great powers. The process of economic reform in China changed dramatically in the mid-1980s (before joining the World Trade Organization) and this development can be well seen in the trade performance of thiseconomy. China is now a major player in international trade, both in terms of imports and exports. Moving from the older methods of import planning to issuing import licenses and then using customs tariffs, the market mechanism and price have a special place as the most important determining factors in China's future relations with the rest of the world. In view of the above, the author of the present work seeks to answer the strategic question: what are the hidden goals of the People's Republic of China through its accession to the World Trade Organization? The hypothesis that can be posed against this question is that Meanwhile, China's accession to the World Trade Organization as part of China's economic reform process has enabled them to consolidate the benefits of the trade reform process pursued by the Chinese government in the two decades before accession and to lay the groundwork for future reforms.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس اين نوشتار درصدد پاسخ به چرايي اين پرسش راهبردي برآمده است که «جمهوري خلق چين از رهگذر الحاق به ســـازمان تجارت جهاني چه اهداف پيدا و پنهاني را دنبال ميکند؟» فرضـــيۀ مطرح در مقابل پرســـش مذکور ناظر اســـت بر اينکه الحاق چين به سازمان تجارت جهاني به عنوان بخشي از فراينداصلاحات اقتصادي چين به اين کشور امکان داد تا منافع حاصل از فرايند اصلاحات تجاري دولت چين را که طي دو دهه قبل از الحاق به عمل آورده بود تثبيت کند و مبناي ادامه اصلاحات آتي قرار دهد.
World Trade Organization (WTO) و بر اســاس پروتکل الحاق چين ، اين کشــور ٣٠ روز بعد، يعني در ١١ دســامبر ٢٠٠١ به عضويت سازمان تجارت جهاني درآمد (پايگاه خبري آفتاب ، ١٣٨٧).
اطلاعات مزبور آشکارا براي ارزيابي هماهنگي رژيم تجاري چين با قواعد سازمان تجارت جهاني و به پايان رســـاندن مذاکرات مربوط به مقررات کليدي پروتکل الحاق و گزارش گروه کاري ضرورت داشت که البته اين دومين هدف امريبسيار دشوار بود و مهم ترين چالش هاي پيش رو عبارت بود از شناسايي موضوعات مشکل ساز و توافق بر ســـر زمان بنديهاي مربوط به اجراي تعهدات دولت چين نســـبت به هماهنگ ســـازي مقررات و رويه هاي خود با مقررات ســـازمان تجارت جهاني از جمله در خصـــوص تعيين دوره هاي گذار ( ,& Deepak Bhattasali, Shantong Li .