چکیده:
این مقاله بستر فرهنگی و نظام اجتماعیای را که منجر به ظهور پدیدۀ زن جنگاور شدهاست، واکاوی میکند و نشان میدهد که زن جنگاور پدیدهای تاریخی است و خاستگاه آن را باید در حوالی استپهای اوراسیا در نظر گرفت. این پدیدۀ تاریخی از ابتداییترین دوران به فرهنگ و هنر و ادب یونانیها راه یافته بوده و سدههای پیاپی در روایات افسانهای و اسطورهای نویسندگان و مورّخان یونانی نقشآفرینی میکردهاست. این مقاله میکوشد تا با بررسی پژوهشهای باستانشناختی و داستانهای زنان جنگاور سکایی در منابع یونانی روشن سازد که روایات زنان جنگاور در شاهنامۀ فردوسی همگی ریشه در روایات کهن زنان نبردۀ سکایی دارد که در بیشتر موارد بنمایهها و عناصر روایتپردازی یونانی در آنها به چشم میخورد.
This article explores the cultural context and social set-up that have led to the emergence of female warriors and demonstrates that the female fighter is an historical phenomenon the origin of which must be assumed as somewhere around the Euro-Asian Steppe. This historical phenomenon had found its way from earliest times into the culture, art and literature of the Greeks, playing, in subsequent centuries, a role in fictional and mythical narrations of Greek writers and historians.By examining the archeological studies and the stories of the Scythians in Greek sources, the present article attempts to elucidate that the accounts of the female warriors in the Shahnamah are all rooted in the ancient Scythian heroines, where in most cases one can observe motifs and elements of Greek way of narrating.
خلاصه ماشینی:
زن جنگاور هرچند در اصل پدیدهای تاریخی است که خاستگاه آن را باید در استپهای اوراسیا و در میان کوچنشینان سکایی بازجست، از ابتداییترین دوران وارد فرهنگ و ادبیات یونان باستان شده و در نتیجه با عناصر و بنمایههای فرهنگی یونانی درآمیختهاست.
آیدنلو از نظر جامعهشناختی این بنمایه را نمود اعتراض زنان بر نظام دیرینۀ مردسالارانۀ فرهنگ ایران میداند و البتّه متذکّر میشود که در بیشتر روایات ایرانی زن جنگاور در نهایت مغلوب مردان میشود یا به ازدواج با آنان تن میدهد و سپس با تکیه بر آرای پژوهشگری دیگر شخصیّتی چون بانوگشسپ را زادۀ فرهنگ مردسالار و مطابق با تصوّر مردان از زنان، جنگاوری همراه با زیبایی ظاهری، میداند (همان: 16-17).
در میان حکمرانان پارتی، روایات مربوط به زندگی مهرداد ششم نکاتی جالب و در پیوند با موضوع سخن ما دارد، امّا پیش از اینکه به این روایات بپردازم لازم است به چند نکته دربارۀ رویارویی هخامنشیان با زنان جنگاور اشاره کنم.
بهعلاوه، احتمالاً داستانهای زنان جنگاور سکایی ـ در دورهای که پارتیان، سکاهای ساکن در جنوب و غرب افغانستان امروزی و نیز باشندگان بومی این مناطق، همگی، از فرهنگ و هنر هلنی تأثیر پذیرفتهبودند ـ ابتدا در روایات شفاهی، با تأثیر از عناصر یونانی، بین مردم رواج یافته بوده و سپس وارد متونی شده که به زندگی نجیبزادگان و پهلوانان میپرداختهاست.
این روایت با موضوع ممنوعیت ازدواج در میان آمازونها که در منابع یونانی از آن سخن رفتهاست، همخوان است و به بنمایهای دیگر از افسانهپردازی یونانیان دربارۀ زنان جنگاور سکایی اشاره دارد: تغییر نقش زن پهلوان پس از ازدواج.
1 آنچه آمد نشان میدهد که روایت گردیه نیز برآمده از روایات زنان جنگاور سکایی است.