چکیده:
این پژوهش، به منظور کاربرد خط نستعلیق و نقش آن در معماری اسلامی انجام گردید. برای جمع آوری داد ه ها از روش کتابخانه ای، و میدانی استفاده شده است. و هدف از این مقاله بررسی و شناخت ساختار و تناسبات خط نستعلیق و تحلیل آن در معماری اسلامی و شناخت خط نستعلیق و قابلیتهای آن و بررسی خط نستعلیق در معماری اسلامی است. ودرنتیجه اکثر نقش ها در قالب فرم های هندسی و نگارش خطوط عمودی، افقی، مورب در آن ها دیده می شود. این خطوط ارائه ای نمادین دارند؛ که چشمگیرترین ویژگی بصری آنها ریتم، تلفیق فضای مثبت و منفی است این ویژگی ها بر قابلیت نقوش برای استفاده در خوشنویسی در مساجد تآکید می کند. خط نقش بسیار مهمی در ثبت وقایع در تاریخ را دارا است. و این هنر زیبا اثر خود را در معماری اسلامی بهصورت گستردهای ایفا کرده است لذا کاتبان هنرمندی قرآن کریم و همچنین نهجالبلاغه و کتابهای ادعیه و کتیبههای مساجد را بهصورت زیبا و هنرمندانهای به رشته تحریر درآوردهاند و همچنین رد پای هنرمندان این استادان چیرهدست بهصورت خیرهکنندهای به چشم میخورد که از جمله تحریر شاهنامه فردوسی – دیوان حافظ- بوستان و گلستان سعدی و... میباشد. با این تفاسیر امیدوارم این مقاله اندکی از تاثیر گسترده خط و خوشنویسی در دریای بیکران تاریخ نگارش و هنر را بیان کند. و اینک سوال اصلی این است چگونه هویت فرهنگی از طریق فرایند خلق معنا در هنر خوشنویسی به بیان در می آید؟
خلاصه ماشینی:
و این هنر زیبا اثر خود را در معماری اسلامی بهصورت گستردهای ایفا کرده است لذا کاتبان هنرمندی قرآن کریم و همچنین نهجالبلاغه و کتابهای ادعیه و کتیبههای مساجد را بهصورت زیبا و هنرمندانهای به رشته تحریر درآوردهاند و همچنین رد پای هنرمندان این استادان چیرهدست بهصورت خیرهکنندهای به چشم میخورد که از جمله تحریر شاهنامه فردوسی – دیوان حافظ- بوستان و گلستان سعدی و...
ق. ) به اوج زیبایی خود رسید؛ اما چرا ترکیب نسخ و تعلیق؟ خط نسخ چون تقریباً در سطح خط زمینه نوشته میشود، بین تمام خطوط هفتگانه خواناترین خط است و به این دلیل معمولاً برای نوشتن ادعیه و قرآن استفاده شده و میشود.
یکی از تفاوتهای هنر خوشنویس با دیگر هنرهای تجسمی، همنشینی خط با فرهنگ ایرانی و اسلامی است این همنشینی با وجود منابع غنی و ارزشمندی که در حوزه فرهنگی ایرانی داریم، شرافت و تفاخری برای هنر خوشنویسی به همراه دارد.
با توجه به سنت عرفاني ما، قول دوم، قابل پذيرش مينمايد از آنجايي كه عرفاي ما و آموزههاي آنان كه بهواقع سرچشمه هنر اسلام است، آنها به اين مسئله قائل هستند كه سراسر طبيعت و حتي خود انسان سمبول حقيقتي فرا طبیعی است و درواقع خداوند در طبيعت و انسان تجلي کرده است و سراسر طبيعت ظهوري از صورت الهي خداوند است و اين در واقع همان نظريه كثرت در عين وحدت و وحدت در عين كثرت است كه ريشه در عرفان و فلسفه اسلامي دارد.
نقش شمسه در هنر اسلامی در نقش شمسه كه در بسياري از آثار هنري اسلام وجود دارد اين نقش، نماد همان كثرت در وحدت و وحدت در كثرت است.