چکیده:
با گسترش و افزایش وسایل ارتباط جمعی(جنگ فرهنگی) روزبهروز شاهد افزایش شبهات و سؤالات هستیم. سؤالاتی که باید روشمند پاسخ داده شوند. دو روش عمده کلامی عقلی و نقلی در میان شیعیان در پاسخ به شبهات از روشهای مورد استفاده از منابع موجود میباشد. در پاسخ به سؤالات، روش پاسخ، برخی از ویژگیهای اخلاقی فرد پاسخگو، برخی شرایط مخاطب و زمان و مکان طرح سؤال اهمیت دارد. آنچه از بین این عناصر اهمیت بیشتری دارد روش پاسخ است. از آنجا که روش هشام بن حکم در پاسخ به سؤالات و مناظرات مورد تأیید امام عصرش بوده است، در این مقاله تلاش شده به روش مورد تأیید معصوم در پاسخ به شبهات امامت با توجه به روش هشام پرداخته شود. سؤالی که به ذهن میرسد این است که ویژگیهای روش هشام در پاسخ به سؤالات چه بود؟ به این منظور مناظرات منقول از وی در مورد امامت و پاسخ به شبهات منکران امامت تحلیل و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
اگر جواب به گونهای باشد که فهم عموم مردم رعایت نشود، اگر چه که سائل جواب بگیرد، اما سؤالی که در ذهن افراد دیگر به وجود آمده بیجواب خواهد ماند و اگر در پاسخ به سؤال به دفع شبهه اکتفا شود، سؤال به قوت خود باقی میماند و باز به شکل دیگری مطرح میشود، به همین جهت لازم و ضروری است که پاسخ به شبهات به گونهای روشمند و صحیح باشد تا موجب فهم و اقناع مخاطب گردد.
هشام در مناظره با عمرو بن عبيد(مسعودي، ۱۳۷۴، ج۲: ۵۱۴-513؛ کشی، پیشین: ۲۷۲؛ کليني، پیشین، ج۲: ۲۷-21؛ ابن بابویه، ۱۳۷۶: ۵۹۱-589؛ همو، ۱۳۹۵ق، ج۲: ۲۰۷؛ همو، ۱۳۸۰: ۱۹۳؛ ابن شهرآشوب، 1379، ج۱: ۲۴۶؛ 22) که از مناظرات بسيار مشهور است، به شيوه جدل با مقدماتي عقلي، بسيار واضح، در سطح فهم عمومي، بر وجوب نصب امام از طرف خدا، قیاس آورده است.
در مناظره با ضرار براي اثبات انتصابی بودن امام(ابن بابویه، ج۲: ۳۹-31؛ همو، ، ج۲: ۶۵۷؛ مجلسی، پیشین، ج۴۸: ۲۰۳-197)، هشام با بيان قضيه منفصله که يک طرف آن به اثبات مطلوبش منتهي ميشد و طرف ديگر بطلان و فسادش آشکار بود، بر صدق مقدمات مورد نياز اقرار گرفت.
هشام در مناظره با اهل سنت ابتدا مسئله را با استفاده از عقل اثبات میکرد و اگر لازم میدید برای اقناع مخاطب و به عنوان شاهد مثال به آیات قرآن استناد میکرد، کاری که در مناظره با ضرار در اثبات صفات امام(ابن بابويه، 1414ق، ج۱: ۶۶۱-657؛ همو، 1428ق، ج۲: ۳۹-31؛ مجلسی، پیشین، ج۴۸: ۲۹۷-۲۰۳) و در پاسخ به شبهه يحيي بن خالد برمکي(مفید، پیشین: ۵۰-49؛ ابن شهرآشوب، پیشین، ج۳: ۴۹؛ مامقانی، 1367؛ خوانساری، پیشین: ۱۱۴-112؛ شوشتری، پیشین: ۱۰۹-108) کرد.