خلاصه ماشینی:
"اما ناگفته نماند که برقراری عدالت اجتماعی در معنای راستین آن،به ویژه در جامعههای آزاد که قانون بر اداره امور آنها حاکم است،مقولهایست طبیعی و خارج از توان آدمی،لذا برقراری آن همواره داعیه زودگذر کسانی بوده است که خود را قادر به تشخیص قابلیت و حقوق متفاوت افراد و برقراری آن دانسته و در سده بیستم میلادی نمونههای آن در تاریخ آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی سابق به گونهای برجسته ثبت است و هیچگاه از یاد نخواهد رفت.
بنابراین،نخستین گام در این راه آنست که مسوولان اداره امور کشور با آگاهی و پذیرش این راستینه که نظام اقتصادی حاکم بر جامعه-به حکم علم و تجربه-نظامی فقرآور است،عملا در آن تجدیدنظر کرده،اقتصاد آزاد را جایگزین اقتصاد متمرکز دولتی سازند،نظامی که اساس ایجاد فرصتهای شغلی جدید،بهبود کموکیف تولید کالا و خدمات و شکوفایی ابتکار و خلاقیت آدمی را در پی دارد و نمونههای آن هم در طول تاریخ در کلیه جامعههای انسانی آزمایش و تایید شده است."