خلاصه ماشینی:
"آن روزها در تبریز گرگ آدمخواری پیدا شده وبد که شبها از دیوار کوتاه کوچه باغها وارد خانه اشخاص میشد و بچههای شیرخوار را حتی از زیر پستان مادران ربوده با خود میبرد و چون بمتتضای فصل خانوادهه در حیاط و فضای باز میخوابیدند شایعات مربوط بربوده شدن کودکان بوسیله گرگ که طبق معمول با آب و تاب و گزافهگوئی نقل میشد در اهالی شهر وحشت فوق العادهای ایجاد کرده بود و همه جا صحبت از گرگ آدمخوار نقل مجالس بود.
در جمعی که این جانب شرکت داشتم آقای حاج علی اکبر صدقیانی رئیس وقت اتاق بازرگانی تبریز که پیرمرد شاداب و زندهدلی بود و آن موقع متجاوز بر نود سال داشت نیز حاضر بود و داستان خوشمزهای از گرگ و گمرکچی تعریف کرد که مدتی مایه سرگرمی و خنده حاضران گردید."