خلاصه ماشینی:
"استاد،همان سئوال خیار تبعض صفقه را از رضیه پرسیدند و او پاسخ کافی گفت و بعد از عهدهء پرسشهای دیگر استاد نیز برآمد.
در این وقت،احمد به قول خودش"سود" استفاده کرد و برای اینکه عجز خود را از پاسخگوئی،ماستمالی و به عبارت خودش"ماست مالیزه"کند،تنها اصطلاح فقهی که به اعتبار آن روز سرکوفتگی رضیه به یادش مانده بود بزبان آورد و پرسید: جناب استاد!حشفه کجای زن است؟ببخشید استاد،من در جلسهء امتحان سئوال میکنم.
قسمت اول سئوال،بعلت اشتغال استاد به گذاشتن نمرهء رضیه در برگ ریز نمرات مفهوم ایشان نشده بود و در پاسخ قسمت اخیر فرمودند.
-آقا جان!مگر جلسهء امتحان قبرستان است که ز گهواره تا گور برایم شاهد میآوری.
-استاد!سئوال من چیز دیگر بود.
استاد از رضیه خواست که حشفه!را شرح کند!در خاتمه،استاد با لحن تأثیرانگیزی رویاروی رضیه به احمد گفت: -حیف آن چیزی که لاپای تست آن باید لای پای خانم باشد!"