چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربردی کردن مفهوم درونی اخلاق، بهعنوان عامل مهم در پیشگیری از وقوع جرم تدوین شده است، باید اذعان کرد که عمل به فضایل اخـلاقی و دوری از رذایل اخلاقی بهصورت فردی و همینطور ترویج آن در بافتار جامعـه میتواند توان مقاومت افـراد در برابر وسوسههای انحـرافی و مجرمانه را افـزایش داده و آنان را به پرهیز داوطلبانه از ارتـکاب جرم وا دارد. پیشگیری از وقوع جرم جزو مهمترین برنامههای نظام کیفری اغلب کشورهاست. هزینهای که در این مسیر صرف میشود، سرمایهای است که از طریق کاهش جرم و جنایت در جامعه، سود خود را به جامعه برمیگرداند. پیشگیری از جرم به راه و روشهای مختلفی تحقق مییابد. اما موضوعی که کمتر به آن توجه میشود، گسترش اخلاق در جامعه است. ایران، کشوری اسلامی است و آموزههای دین اسلام در پوست و خون ساکنان آن رسوخ کرده است. در چنین جامعهای، میتوان به رعایت اخلاق بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای کاهش جرم دل بست. مشاهده میشود که گاه اخلاق در زندگی اجتماعی به فراموشی سپرده میشود. زمانی که انسان به اخلاقیات پشت میکند، در مرز ارتکاب جرم قرار میگیرد. در چنین شرایطی، کافی است که قدمی به نادرست برداشته شود تا انسان در ورطه ارتکاب جرم فروافتد و هزینههای زیادی را برای جامعه و خود به همراه بیاورد. بنابراین ترویج اخلاقیات در جامعه میتواند یکی از قویترین بازدارندهها در کاهش جرم باشد. اگرچه مقررات و نهادهای مختلفی در حوزه اخلاق تصمیمگیری میکنند و به اجرای این تصمیمات مشغولند اما جامعه ما نتوانسته است از این ظرفیتها برای کاهش جرم استفاده کند. بنابراین، ماهیت پیشـگیری مبتنی بر اخـلاق اسلامی بیشتر کنشی و ریشـهای است که با ایجـاد تغییر در نـگرشها و باورهای افـراد، میتواند از بسیـاری جرائم جـلوگیری نماید لذا جهت پاسخگویی به سوال بنیادین تحقیق که رشد اخلاق و راهکارهای فقهی- حقوقی کاربردی سازی اخلاق خوش چگونه میتواند در پیشگیری و کاهش جرم نقش موثری داشته باشد؟ از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است قانونگذار برای حفظ نظم و تامین اجرای قانون، باید قواعد اخلاقی را رعایت کند یعنی تا حد امکان، به کاری فرمان دهد که مردم نیز آن را نیکو میشمرند و امری را نهی کند که اخلاق اجتماعی نیز ناپسند میداند علاوه بر این اگر اصول اخلاقی، معیار و ملاک ارزیابی قوانین نباشد نمیتوان عادلانه و یا ظالمانه بودن (خوب یا بد بودن) قانونی را شناخت.
The present study aims to investigate the application of the internal concept of morality as an important factor in
crime prevention. Increases against deviant and criminal temptations and forces them to voluntarily refrain from
committing crime. Crime prevention is one of the most important programs of the penal system in most
countries. The cost that is spent in this way is the capital that returns its profit to the society by reducing crime in
the society. Crime prevention is achieved in different ways and methods. But the issue that receives less attention
is the spread of morality in society. Iran is an Islamic country and the teachings of Islam have penetrated the skin
and blood of its inhabitants. In such a society, ethics can be considered as one of the most important factors in
reducing crime. It is observed that sometimes morality in social life is forgotten. When a person turns his back
on morality, he is on the verge of committing a crime. In such a situation, it is enough to take the wrong step so
that man falls into the abyss of committing a crime and incurs great costs for society and himself. Therefore,
promoting ethics in society can be one of the strongest deterrents in reducing crime. Although various
regulations and institutions in the field of ethics make decisions and implement these decisions, but our society
has not been able to use these capacities to reduce crime. Therefore, the nature of prevention based on Islamic
ethics is more action and roots that by creating changes in the attitudes and beliefs of individuals, can prevent
many crimes, so to answer the fundamental question of research that ethics development How can it play an
effective role in crime prevention and reduction? Descriptive-analytical method has been used. In order to
maintain order and ensure the implementation of the law, the legislator must observe moral rules, that is, order as
much as possible what people consider good and forbid something that is also displeasing to social ethics. He
knows, moreover, that if moral principles are not the criterion for evaluating laws, one cannot know whether the
law is just or oppressive (good or bad).
خلاصه ماشینی:
ﻛﻪ آﻳﺎ راﻫﻜﺎرﻫﺎى ﻣﺬﺑﻮر در اﺳﻼم وﺟﻮد دارد ﻳﺎ ﺧﻴﺮ و اﮔﺮ وﺟﻮد دارد ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ ﻣﺜﻼً آﻳﺎ راﻫﻜﺎر ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪن ﺑﺮاى اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ و اﺣﺘﺮام ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ آنﻫﺎ ﻳﺎ راﻫﻜﺎر ﺑﺮﺧﻮرد داراى ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ اﻓﺮاد از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎ و ﻧﻌﻤﺖﻫﺎى ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻣﻠﻲ، در راﻫﻜﺎرﻫﺎى ﻋﻠﻤﻲ و ﻛﺎرﺑﺮدى اﺳﻼم وﺟﻮد دارد ﻳﺎ ﺧﻴﺮ و اﮔﺮ وﺟﻮد دارد ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﻴﻔﻴﺘﻲ اﺳﺖ؟ ﺷﻴﻮه دﻳﮕﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻮد ﻋﻼوه ﺑﺮ راﻫﻜﺎرﻫﺎى ﻣﺰﺑﻮر ﭼﻪ راﻫﻜﺎرﻫﺎى ﭘﻴﺶﮔﻴﺮاﻧﻪ در اﺳﻼم وﺟﻮد دارد ﻛﻪ در اذﻫﺎن و ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت داﻧﺸﻤﻨﺪان، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺗﻮان از آنﻫﺎ ﺑﺮاى ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﺑﺰﻫﻜﺎرى ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺖ؟ ﻳﻜﻲ از راﻫﻜﺎرﻫﺎى ﭘﻴﺶﮔﻴﺮاﻧﻪ در اﺳﻼم ﺑﺮاى ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﺑﺰﻫﻜﺎرى ﻛﻪ ﺟﺮمﺷﻨﺎﺳﻲ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﻋﻠﻤﻲ از ﺗﺒﻴﻴﻦ و اﻳﺠﺎد آن ﻧﺎﺗﻮان اﺳﺖ، ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺟﺮمزا ﺑﻪ ﻋﻨﻮان »ﺷﻴﻄﺎن« ﻛﻪ در دو ﺑﻌﺪ دروﻧﻲ و ﺑﻴﺮوﻧﻲ در دﻳﻦ ﻣﺒﻴﻦ اﺳﻼم ﻣﺪﻧﻈﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﺷﺎرع ﻣﻘﺪس ﺑﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ از ﻣﻨﻈﺮ دروﻧﻲ ﺷﻴﻄﺎن و ﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﻧﻔﺲ اﻣﺎره در ارﺗﻜﺎب ﺟﺮم از ﺳﻮى اﻧﺴﺎن ﻧﻘﺶ دارد ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻫﻮى و ﻫﻮس و ﺧﻮاﻫﺶ-ﻫﺎى ﻧﻔﺲ ﻣﺎدى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮد ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮاﻳﺶ ﻓﺮد ﺑﻪ ارﺗﻜﺎب ﮔﻨﺎه و ﺑﺰه ﻣﻲﺷﻮد و از ﻣﻨﻈﺮ ﺑﻴﺮوﻧﻲ ﺷﻴﻄﺎن و ﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮى اﺑﻠﻴﺲ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﻮدى اﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮى از ﻃﺮق ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﺎرج از ﻧﻔﺲ اﺷﺨﺎص ﺑﺮاى ﻓﺮﻳﺐ اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻛﺎرﻫﺎى ﺧﻼف و ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﻣﺎ در اﻳﻨﺠﺎ ﺟﺮم اﻗﺪام ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ و ﺳﺒﺐ ﮔﺮاﻳﺶ اﻓﺮاد ﺑﻪ ارﺗﻜﺎب ﺟﺮم ﻣﻲﺷﻮد و ﻳﺎ ﻓﺮﻳﻀﻪ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬﻲ از ﻣﻨﻜﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮد از ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪﺗﺮﻳﻦ وﺳﺎﻳﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﻛﺎرﺑﺮد در زﻣﻴﻨﻪ ﭘﻴﺶﮔﻴﺮى از ﺟﺮم در ﻧﻈﺎم ﺟﺮمﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ زﻳﺮا ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ﻣﻲداﻧﻴﻢ ﻫﺪف ﻋﻤﺪه ﺟﺮمﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒﻫﺎى ﻏﺮﺑﻲ ﻧﻴﺰ دو ﭼﻴﺰ اﺳﺖ اول ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﺑﻌﺪ درﻣﺎن ﻛﻪ ﻫﺮ دوى اﻳﻦ اﻫﺪاف در ﺳﻴﺴﺘﻢ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬﻲ از ﻣﻨﻜﺮ اﺳﻼﻣﻲ آﻣﺪه و ﻣﺪﻧﻈﺮ ﺷﺎرع ﻣﻘﺪس ﺑﻮده ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻫﺪف اول ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﻴﺶﮔﻴﺮى از ﺟﺮم اﺳﺖ و دﻳﮕﺮى ﻣﻮﺿﻮع زﻧﺪﮔﻲ ﭘﺲ از ﻣﺮگ و ﻣﺮاﺣﻞ آن و وﺟﻮد ﻣﻌﺎد و ﻗﻴﺎﻣﺖ و ﺣﻀﻮر در روز ﺟﺰا اﺳﺖ.