چکیده:
امروزه برخی از مخاطرات زیست محیطی و از جمله آن تغییر اقلیم، ره آورد استفاده از بنیان های انرژی همچون سوخت های فسیلی است. شاید بتوان به قطعیت گفت نظام جهانی به دنبال راهکارهای دقیق تری برای جلب مشارکت دولت ها جهت کاهش مخاطرات زیست محیطی پیش رو است. لزوم این واکنش، فراکنش های موثری همچون مفهوم توسعه پایدار و دیپلماسی زیست محیطی است که نظام حقوق بین الملل محیط زیست و علوم دیگر تدریجا و به صورت چند سویه به آن توجه دارند. هدف از انجام این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، تبیین راهبردهای کاربست رژیم سیاستی سبز در پرتو ارزشگذاری، سیاستگذاری و مقرراتگذاری زیست محیطی است. بی تردید می توان اذعان داشت که سیاست های پیش رو در جریان اجلاس های جهانی و تلاش های پیش رو و اهمیت به دیپلماسی محیط زیست می تواند تلاطم موجود را بسامان تر کند و نقش دمکراتیک دولت ها بیش از پیش عیان گردد.
Today, environmental hazards, including climate change, result from the use of energy sources such as fossil fuels. It can be said with certainty that the disrupted global system is looking for more precise solutions to attract the participation of governments to reduce environmental risks. The necessity of this reaction is effective interactions such as the concept of sustainable development, which the system of international environmental law and other sciences is gradually and multifaceted paying attention to. The purpose of this research, which is written in a descriptive-analytical method, is to explain the strategies of the political regime and the application of green democracy in the light of environmental valuation, policy-making and regulation. Undoubtedly, it can be acknowledged that the policies pursued during the World Summit and the forthcoming efforts and the importance of environmental diplomacy can alleviate the existing turmoil and the democratic role of governments become more apparent.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش در پي پاسخ به اين پرسش است که آيا ميتوان از مفهوم توسعه پايدار به صورت کارآمد در جهت تشريح و اهداف بلندمدت در جهت ساخت درک عمومي و حمايت از اقدامات در راستاي سياست گذاري محيط زيستي استفاده نمود؟ همچنين ديپلماسي محيط زيست تا چه ميزان ميتواند در جهت تعالي مفهوم توسعه پايدار و روند سياست گذاري مؤثر باشد؟ در اين پژوهش به مسائلي همچون بهبود درک مشکلات زيست محيطي و انرژي ؛ ايجاد ظرفيت براي تجزيه وتحليل علل گوناگون مشکلات محيط زيستي و راه حل هاي احتمالي از طريق ديدگاه هاي سياسي، اخلاقي ، اقتصادي و علمي؛ درک و آگاهي از نقش دولت و سياست ها، دامنه وسيع سياست گذاري هاي زيست محيطي مدرن پرداخته شده است .
اين مسائل و مشکلات شامل مواردي چون : آلودگي آبوهوايي، آلودگي عمومي به مواد شيميايي و پسماندهاي خطرناک ، توليد مقادير زيادي از پسماندهاي جامد شامل پسماندهاي نوين الکترونيکي همچون تلفن هاي همراه دور انداخته شده که در محل هاي دفن زباله قرار ميگيرند و نياز به بازيافت دارند، وابستگي شديد جهاني به استفاده از سوخت هاي فسيلي که در موضوع تغييرات اقليمي مشارکت دارند، و همچنين تخريب منابع طبيعي و جنگل ها که به نوبه خود باعث از بين رفتن تنوع زيستي شده و پايداري اکوسيستم را تهديد ميکنند، ميشود.
يکي از دلايلي که چنين سياست گذاري هاي دولتي مورد توجه واقع ميشود اين است که تهديدهاي زيست محيطي به نوعي نشان دهنده مشکلات عمومي و ابزارهاي دست جمعي است که نميتوان تنها از طريق بخش خصوصي به حل آنها اقدام نمود.