چکیده:
هاینریش فون کلاسیت،یکی از درامنویسان مشهور اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم آلمان بود که پس از سرخودگی از مفاسد اجتماعی در اوایل قرن نوزدهم میلادی،به سیر و سیاحت پرداخت.او تحت تأثیر عقاید«روسو»به سوئیس رفت تا از مواهب طبیعت بهرهمند شود و مانند یک روستایی ساده و بیآلایش به حیات خود ادامه دهد.وی در آنجا به تصنیف اشعار بیپیرایه«روستایی و چوپانی»پرداخت و هنر چکامهسرایی آلمان را به اوج خود رساند. در این مقاله سعی شده است،با تجزیه و تحلیل زبانی که کلاسیت برای تبیین مفهوم«معصومیت»به کار میبرد،نشان داده شود که چگونه با پیدایش تعریف جدیدی از یک مفهوم،زبان و نویسنده تغییر میکند و به عبارت دیگر،ابزار زبانی متاوتی به کار گرفته میشود.لازم به یادآوری است که تحلیل کلایست از مفهوم «معصومیت»،به وضوح با برداشت پیشکسوتان یونانی و رومی او در عهد باستان فاصله گرفته و نویسنده به تعریف تازهای از پاکی و معصومیت روی آورده که همین امر زبان او را متحول ساخته است.
خلاصه ماشینی:
"improvement die literatur im
fakulta?t fu?r die fremdsprachen universita?t isfahan چکیده
هاینریش فون کلاسیت،یکی از درامنویسان مشهور اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم آلمان بود که
پس از سرخودگی از مفاسد اجتماعی در اوایل قرن نوزدهم میلادی،به سیر و سیاحت پرداخت.
تأثیر عقاید«روسو»به سوئیس رفت تا از مواهب طبیعت بهرهمند شود و مانند یک روستایی ساده و بیآلایش به
آلمان را به اوج خود رساند.
در این مقاله سعی شده است،با تجزیه و تحلیل زبانی که کلاسیت برای تبیین مفهوم«معصومیت»به کار
میبرد،نشان داده شود که چگونه با پیدایش تعریف جدیدی از یک مفهوم،زبان و نویسنده تغییر میکند و به
عبارت دیگر،ابزار زبانی متاوتی به کار گرفته میشود.
لازم به یادآوری است که تحلیل کلایست از مفهوم
«معصومیت»،به وضوح با برداشت پیشکسوتان یونانی و رومی او در عهد باستان فاصله گرفته و نویسنده به
تعریف تازهای از پاکی و معصومیت روی آورده که همین امر زبان او را متحول ساخته است."