چکیده:
لیکاف و جانسون بر این باورند که از طریق استعاره، مفهومسازی حوزهای از تجربه (حوزهی مقصد) بر مبنای حوزهی دیگر (حوزهی مبدا) انجام میشود. آنان استعارههای مفهومی را به سه دستهی هستیشناختی، ساختاری و جهتی تقسیم کرده که استعارهی انسانانگاری/ تشخیص را از بدیهیترین استعارههای هستیشناختی دانستهاند. در این نوع استعاره، شیء فیزیکی، شخص پنداشته میشود. این استعاره، نهتنها نوع نگاه و اندیشهی افراد، بلکه چگونگی عملکرد آنان را به موضوع مدنظر مشخص میکند. هدف در این پژوهش، بررسی انسانانگاری طبیعت در چهل مجموعهشعر کودک منتشرشده از سوی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، براساس نظریهی لیکاف و جانسون و با روش توصیفیتحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در اشعار بررسیشده، از میان عناصر طبیعت، بیشتر درختان، گلها و گیاهان، انسانانگاری و از بین ویژگیهای انسانی، شاعران بیشتر کنشها و رفتارهای انسانی را به عناصر طبیعت نسبت دادهاند و با نسبتدادن ویژگیهای مختلف انسان به طبیعت در مجموع استعارهی «طبیعت بهمثابه انسان است» شکل گرفته است. نگرش کلی حاکم بر این استعاره، در مجموعهاشعار بررسیشده، این است که اجزای طبیعت، کنشگرانی آگاه و هیجانمند هستند که با آنها باید مانند انسانها رفتار شود. این نگرش میتواند منجر به کنشهایی همچون احترامگذاشتن به طبیعت، قائلشدن حق زیست برای آن، مهربانی و احساس مسئولیت در برابر آن، قدرشناسی و نیالودن محیط زیست شود؛ البته برخی از نمونهها، مانند نسبتدادن رذایل اخلاقی به محیط زیست، میتواند کنشهای منفیای مانند آسیبزدن به طبیعت، بیاعتمادی به آن و استفادهی بیرویه از منابع طبیعی را در پی داشته باشد.
واژههای کلیدی: استعارهی هستیشناختی، تشخیص، شعر کودک، طبیعت، کنش، نگرش.
thropological / diagnostic metaphor is one of the most obvious ontological metaphors in which the physical object is considered a person. This metaphor also specifies not only the type of view and thought of individuals, but also how they act on the subject. The purpose of this study is to investigate the anthropology of nature in child poetry based on this theory, based on a descriptive-analytical method, and to ask questions such as what attitude to nature is there in child poetry and what attitude can it perform in Finds out, responds. The results of the study show that in the poems studied, the metaphor of "nature is human as human" is formed by attributing different human attributes to nature. This metaphor itself contains various types, such as "human nature is active". , "Human nature is exciting," "Human nature is moral," "Nature is like a woman," and "Nature is like a child." The general view of these metaphors is that the components of nature are not tools for human benefit; This attitude can lead to actions such as respecting nature, respecting it, being kind and responsive to it, appreciating and nurturing the environment; The ethical nature of the environment can lead to negative actions such as damaging nature, distrust of it, and excessive use of natural resources.
خلاصه ماشینی:
٢. بررسي کمي استعاره ي «طبيعت انسان است » در شعر کودک در شعر کودک، به اجزاي مختلف طبيعت توجه شده ؛ اما متأثر از عواملي چون نوع زندگي مدرن ، تجربه ي زيستي کودکان و همچنين محيط زيست شاعر، همه ي عناصر طبيعت در اين اشعار انسان انگاري نشده اند.
نمودار١: فراواني اجزاي طبيعت در استعاره ي «طبيعت انسان است » آب (رجوع شود به تصویر صفحه) شاعران بررسيشده ، براي انسان انگاري اجزاي طبيعت به ويژگيهاي مختلف دروني، بيروني و رفتاري انسان توجه کرده اند؛ چنان که در اين اشعار، طبيعت ، انساني است صاحب کنش و رفتار که احساسي ميشود، اعضاي بدن و پوششي مانند انسان دارد، در رفتار خود به اصول اخلاقي پايبند است ، ميتوان براي آن جنسيت زنانه يا مردانه قائل شد و از نظر سني، دوره هاي مختلف سني کودک، نوجوان ، جوان و...
البته انسان انگاري از طريق نسبت دادن احساس و عاطفه به برخي از عناصر طبيعت که انسان ها از آن ها به عنوان خوراک استفاده ميکنند، ميتواند کنش هاي منفياي به همراه داشته باشد؛ چنان که در نمونه هايي مانند «باد آمد سيب ترسيد/ دام ، درام ، دام / سيب افتاد/ دردش آمد/ گريه سرداد» (حسني، ١٣٩٥: ١٩) به صورت ناخودآگاه موجب شکل گيري اين نگرش در کودک ميشود که سيب به مثابه انساني است که ميترسد و احساس درد ميکند؛ بنابراين نبايد آن را خورد که اين امر از نظر تغذيه براي کودکان ميتواند آسيب زا باشد.