چکیده:
ساختار مالکیت از موضوعات مهم حاکمیت شرکتی است که میتواند از طریق اثرگذاری در انگیزههای مدیریتی در کارایی شرکتها مؤثر باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر نامتقارن ساختار مالکیت در رفتار ریسکپذیری بانکهاست. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد الگوی رگرسیون انتقال هموار تابلویی و اطلاعات ۲۱ بانک پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران در دورهٔ زمانی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این است که تأثیرگذاری مالکان عمده در صنعت بانکداری بر ریسکپذیری بانکها در دو رژیم متفاوت قابل بررسی است. در رژیم اول (سطح آستانه ۲۳ درصد)، سهامداران عمده تأثیر مثبتی در ریسکپذیری بانکها داشته و در رژیم دوم (بالاتر از ۲۳ درصد) تأثیر منفی در ریسکپذیری بانکها دارند. بنابراین، باتوجه به تأثیر نامتقارن حضور سهامداران عمده بر ریسکپذیری بانکها، بهکارگیری راهبردیهای مناسب در تمرکز مالکیت میتواند یکی از راهکارهای بهبود مدیریت ریسک باشد.
The ownership structure is one of the important issues of corporate governance that can affect the efficiency of companies by influencing managerial motivations. The aim of the present study is to investigate the asymmetric effect of ownership structure on bankschr('39') risk-taking behavior. The present study was conducted using the information of twenty-one banks listed on the Tehran Security Exchange and the Iran OTC in the period from1390 to 1398. Using the Panel smooth transition regression model approach, it has been concluded that the influence of major owners in the banking industry on bankschr('39') risk-taking is different in the two regimes. In the first regime (threshold level of 23%), major shareholders have a positive effect on banks chr('39')riskiness and in the second regime (above 23%) have a negative effect on bankschr('39') riskiness. The results showed that the presence of major shareholders in the ownership structure of banks has an asymmetric effect on their risk-taking and based on these findings, one of the foundations for improving risk management is the use of appropriate strategies to concentrate ownership.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش، برخلف پژوهشهاي پيشين که به بررسي رابطه ساختار مالکيت و سودآوري شرکتها پرداخته اند، اثر آن در ريسکپذيري بانکها مورد بررسي قرار گرفته است که آگاهي از اين موضوع ميتواند به بهبود تصميمات مديران در به کارگيري راهبردهاي مديريت ريسک منجر شود.
در اين پژوهش، رابطه مذکور در سطح بانکهاي پذيرفتهشده در بورس تهران بررسي ميشود و در نظر دارد نشان دهد که تمرکز مالکيت تا يک آستانه مشخص داراي تاثير مثبت در ريسکپذيري بانکها بوده و بالتر از آن آستانه، تاثير منفي در ريسکپذيري بانکها خواهد داشت.
با توجه به مباحث مطرح شده، پژوهش حاضر با استفاده از الگوي رگرسيون انتقال هموار تابلويي ۲ بهدنبال تعيين حد آستانهاي براي بررسي رفتار غيرخطي بين ساختار مالکيت و ريسکپذيري بانکهاست.
٢. ٢ رابطه مثبت بين تمرکز مالکيت و رفتار ريسکپذيري بانکها مروري بر ادبيات نظري و تجربي تلشهاي بيشماري را براي تحليل عوامل تعيينکننده ريسک بانکي نشان ميدهد.
اين موضوع نشان ميدهد که بانکهاي دولتي ممکن است به عنوان وسيلهاي براي جذب سرمايه براي تامينمالي پروژههايي با بازدهي اجتماعي بال، اما احتمال بازدهي با ريسک بال و سود کم يا تامينمالي به گروههاي ذينفع مانند شرکتهاي در مالکيت دولت ٦ديده شوند )کلرک و همکاران ، ۷ ۲۰۰۵(.
در اين پژوهش ، جهت بررسي اثر ساختار مالکيت در رفتار ريسکپذيري بانکها، از رابطه ۶ استفاده شده است.
يافتههاي رژيم اول که نشان ميدهد سهامداران عمده تا سطح ۲۳ درصد ريسکپذيري بانک را افزايش ميدهد، تاييد دوبارهاي بر تاثير مثبت تمرکز مالکيت در ميزان پذيرش ريسک است.