خلاصه ماشینی:
"همینقدر ظرفیت داشته است؟چطور میشود که جامعه هنری کشور و این همه آدمهای ریز و درشت و کوتاه و دراز که قلم دستشان است بر چنین مخزن عجیب و غریب و سرشار از سوژه چشم بستهاند؟چرا فضای ادبیات ما و هنر ما باید غرق شود در ماجراهای تاریخی یا ایدههای نوستالژیک یا بازیهای فرمگرایانه یا...
»1 مگر علی(ع)دغدغه عدالت داشته است؟ مگر فاطمه(ع)نگرانی گرسنگی مسکین و یتیم و اسیر بوده است؟ مگر غیراز حجاب،ارزش و دغدغه و نگرانی دیگری داشته است؟ مگر سید الشهداء«لیأمن المظلومون من عبادک»قیام کرده است؟ مگر امام صادق(ع)فرموده است:«مردم فقیر و گرسنه و محتاج نشدند الا با گناهان اغنیاء»؟ وقتی که دین در برابر جامعه و مناسباتش و مشکلاتش و مفاسدش و مظالمش حساسیتی ندارد،قاعدتا هنر دینی هم باید از صحنههای مختلف اجتماعی کناره بگیرد و به جای آنکه: «نشاندهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و نظامی و ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول»2 باشد،به ترویج معنویت منهای عدالت و معاد منهای معاش مشغول شود."