خلاصه ماشینی:
"رهبر تصنیف سوز و ساز ما پیر آیینیترین آواز ما عشق تو دشت شقایق پرورست خانهء هفده شهریورست عشق تو دشت شقایق پروست خانهء تو هفده شهریورست بهر تو رنج قرون بردیم ما پانزده خرداد خون خوردیم ما چون غم تو مرجع تقلید شد پس عدالت در نجف تبعید شد سایهبان دجله و زمزم توئی وارث خون وار آدم توئی ای حسینی مرد صحرای قیام زینبی رفتار کن با این پیام وه چه زهری شهد مطلوب شماست وه چه یحیائی در ایوب شماست باز کن ای در نوش مست پیر از سر نوبادهء سرخ غدیر زهر مینوشیم ما هم چون تو را ما مریدان توئیم ای سربدار زخمیان با جنبش حق همرهند زهرنوشان حقیقت آگهند لاله آمد غیب را غلغل کند لاله آمد تا حقیقت گل کند لاله زخم سرخ ما ما زاد و رفت لاله ما را لا و لا داد و رفت لاله مشعل میگذارد داغ را لاله محشر میکند این باغ را لالههای سرزمینهای غروب لالههای خاکی اهل جنوب رنگ میریزد ز دست پیر من خاک بر فرق من و تصویر من گرچه نبض آب در چنگ منست خون تو زیباتر از رنگ منست ابله رنگم چه مییدانم چه ای؟ من گل سنگم چه میدانم چه ای؟ عشق تو زخم صراحت خورده است قلب سرخ تو جراحت خورده است ما میان خلسهء تو پاشیدیم خون تو جوشید تا ما وا شدیم ما مقیم سایهسار سوسنیم ما گیاه هرزهء این گلشنیم این دوای زخم شبگرد تو بود این وصیتنامهء درد تو بود"