خلاصه ماشینی:
"اما در مورد اینجانب باید بگویم که جیب خالی دلیل اصلی این کار است.
هنوز یادم نرفته بود که باید در مورد این نمایشگاه گزارشی هم بنویسم.
با خود گفتم «اگر پست مدرنیزم اینجا بود حتما که همین کارگران سادهء کاردک به دست را نقاشان اصلی جامعه معرفی میکرد.
یکهو به سرم زد بروم سراغ یکی از همین نقاشان و در مورد این نمایشگاه با او همصحبت شوم.
-تا حالا به سرت زده که بخواهی روی تابلو نقاشی کنی؟ -چرا،شده اما این کار را نکردم.
میخواستم به او بگویم که با همان لباس بیاید اما این کار را نکردم،بوی ادکلنی که در راهرو پیچیده بود هرکسی را نسبت به وضعیت ظاهریاش حساس میکرد.
سکوت از انتهای راهرو مثل قوطی خالی کنسروی میان من و او پاس میشد،او گفت:«اگر همراه شما یک جنس مخالف بود بهتان خیلی خوش میگذشت.
روی پشتبام خانهء هنرمندان در میان چراغهای روشن ایرانشهر،بوی باران،بنزین و تینر فوری باهم آمیختهشده بود."