چکیده:
بیان مسئله
نقوش سنتی عنصر جدایی ناپذیر معماری سنتی ایرانی_ اسلامی، معناگرا، نمادپردازانه و بهره مند از اصول هندسه و ریاضیات است. اوج شکوفایی این تزیینات در ایران مقارن با سلجوقیان و حاصل توجه روزافزون به علم، فلسفه و هنر بوده است. بی تردید گفتمان علمی و فلسفی متداول در هر دوره تاریخی بر سایر عرصه های اجتماع، از جمله فرهنگ و هنر تاثیرگذار است؛ فلسفه خردگرای اسلامی که با اندیشه های ابن سینا اوج گرفته از این دست است. وی معتقد است «ابداع» به کمک «حواس باطنی» یا «قوای نفس»، به ویژه قوه عقل، صورت می گیرد. لذا در روند خلق نقوش سنتی وجه پنهان خردگرایی می تواند مورد مداقه قرار گیرد.
هدف پژوهش
این پژوهش به دنبال تحلیل و تبیین وجوه پنهان خردگرایی در روند خلق نقوش هندسی در تزیینات وابسته به معماری دوره سلجوقی است؛ تا در نهایت به تبیین نظریه ای در باب ابداع خردگرایانه نقوش هندسی بر پایه نظریات ابن سینا منجر شود. لذا پژوهش با طرح این پرسش که در فرآیند خلق نقوش هندسی در تزیینات وابسته به معماری آرامگاهی دورهسلجوقی، مولفه های خردگرایی ابن سینا چگونه قابل تبیین است، آغاز شده است.
روش پژوهش
این پژوهش از نوع بنیادی بوده و گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای_اسنادی و مشاهده ای و ارایه یافته ها به طریق توصیفی_تحلیلی صورت گرفته، بدین منظور نقوش و گره های هندسی به کار رفته در تزیینات پنج بنای آرامگاهی دوره سلجوقی به صورت هدفمند انتخاب شده است.
نتیجه گیری
طراحی و کاربرد نقوش در تزیینات معماری آرامگاهی دوره سلجوقی، برمبنای نظریات ابن سینا روندی از جنس«ابداع» و «خردگرایانه» است. به عبارتی تعامل قوای نفس با یکدیگر، راهبر طراحی و ایجاد نقوش هندسی از مرحله مشاهده اشیا و اجرام در طبیعت، تجزیه و ترکیب آنها در قوه خیال و سازماندهی و ایجاد طرح و نقش در قوه عقل بوده و چون صور از جنس عقل است، موجب معرفت انسانی و درک متقابل مخاطب می شود. همچنین وحدت و انسجام اجزای تشکیل دهنده بنا، با نقوش و آرایه ها حفظ شده، و با تدبیری عقلانی، هماهنگی و سازماندهی لازم جهت رسیدن به کمال مطلوب انجام پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
به عبارتی تعامل قوای نفس با یكدیگر، راهبر طراحی و ایجاد نقوش هندسی از مرحلۀ مشاهدۀ اشیا و اجرام در طبیعت، تجزیه و تركیب آنها در قوﮤ خیال و سازماندهی و ایجاد طرح و نقش در قوﮤ عقل بوده و چون صور از جنس عقل است، موجب معرفت انسانی و درك متقابل مخاطب میشود.
از آنجایی که در معماری ایرانی هیچ عملی منحصراً به قصد تزیین و زیبایی انجام نمیگیرد، لذا «کاربندی زیر گنبد و استفاده از نقوش هندسی در آجرچینی نمای خارجی و گاه داخلی که نیازمند محاسبات دقیق است، متناسب با نیارش، محاسبۀ دقیق وزن بنا و به تناسب آن میزان گودی پی ساختمان و همچنین ضخامت و ارتفاع دیوارها، علاوه بر ایجاد التذاذ بصری به جهت كاهش و تقسیم بار گنبد بر جرزها مورد توجه معماران بوده است» (ابوالقاسمی، 1389، 386).
پیشینۀ پژوهش تاكنون پژوهشهای بسیاری دربارﮤ معماری دورۀ سلجوقی و تزیینات آجركاری و گچبری داخل این بناها صورت گرفته است؛ همچنین مباحث بسیاری دربارۀ ویژگیهای معناگرایانه و نمادپردازانه نقوش سنتی مطرح شده، اما ابعاد خردمندانۀ مؤثر در ابداع نقوش هندسی، و انطباق آنها با نظریات فلاسفه مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است (سال 1379)، «گلرو نجیباغلو» دركتاب «هندسه و تزیین درمعماری اسلامی» به تحليل طومار معروف به توپقاپی حول محور سبقه، طراحی، محاسبه و نحوۀ اجرای انواع نقوش هندسي به کار رفته در بناهاي کشورهای اسلامی پرداخته است.
این گزینش و ایجاد هماهنگی بین عناصر و اجزاء بنا، دلیل دیگری بر خردگرایانهبودن روند ابداع نقوش هندسی بر بدنۀ آرامگاه دارد كه با نظریۀ قوای نفس ابنسینا، و نقش مهم قوۀ عقل قابل توجیه است.