چکیده:
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش فرهنگی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه میباشد. که روش
تحقیق به شیوه توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه غرب استان
مازندران به تعداد ٣٤٤٧ نفر، که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، ٢٤٦ نفر با روش تصادفی از نوع خوشه ای به عنوان
نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از دو پرسشنامه باعنوان «هوش فرهنگی (ایرلی و آنگ، ٢٠٠٣) و پرسشنامه
انگیزش تحصیلی (هارتر، ١٩٨٠)» استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزار، از روش روایی محتوا بهره گرفته شده است. نتایج
حاصل از تحلیل پایایی ابزار، ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده برای متغیر هوش فرهنگی و مولفه های آن و انگیزش
تحصیلی به ترتیب بالاتر از ٩١% و ٨٧% گزارش شد، که بیانگر پایا بودن ابزار می باشد. آزمون فرضیه های پژوهش، در
فرضیه های اصلی از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و در فرضیه های فرعی به کمک رگرسیون گام به گام، انجام
شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که؛ بین هوش فرهنگی و انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معنیداری (٠/٥٣٦= R)
وجود دارد. اما در بین مولفه های هوش فرهنگی، متغیر بعد انگیزشی هوش فرهنگی با ٠/٥٠٣= R، (٠/٢٥٣= R2. بیشترین
قدرت پیش بینی انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه را داشته است.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي اين پژوهش ، مطالعه تبيين رابطه بين هوش معنوي و انگيزش تحصيلي دانش آموزان در دوره متوسطه است انگيزش پيشرفت ، نيرويي دروني است که يادگيرنده را به ارزيابي همه جانبه عملکرد خود با توجه به عاليترين معيارها، تلاش براي موفقيت در عملکرد و برخورداري از لذتي که با موفقيت در عملکرد همراه است سوق ميدهد و با اثر گذاشتن برانواع مختلف فعاليت هاي تحصيلي به تمايل فرد براي رسيدن به هدف هاي تحصيلي اشاره دارد.
72 نتيجه گيري فرضيه اصلي: بين هوش فرهنگي و انگيزش تحصيلي دانش آموزان پسر دوره متوسطه غرب استان مازندران رابطه وجود دارد.
در تبيين فرضيه فرعي دوم ميتوان دريافت که ، رابطه مناسبي بين اين دو متغير مشاهده شده است و نشان از اهميت بعد دانشي هوش فرهنگي در ايجاد انگيزه تحصيلي دانش آموزان ميباشد.
در تبيين فرضيه فرعي سوم ميتوان گفت که ؛ بعد انگيزشي هوش فرهنگي بيشترين قدرت پيش بيني را نسبت به ساير مؤلفه هاي هوش فرهنگي در رابطه با انگيزش تحصيلي دانش آموزان به خود اختصاص داده است ، که نشان از اهميت بسيار بالاي اين متغير ميباشد.
در تبيين فرضيه فرعي چهارم ميتوان گفت که ؛ بعد رفتاري هوش فرهنگي رابطه مناسبي انگيزش تحصيلي دانش آموزان از خود نشان داده است ، زيرا رفتار هوش فرهنگي، توانايي انجام رفتار کلامي و غيرکلامي مناسب در هنگام برقراري ارتباط با افرادي از فرهنگ هاي ديگر را منعکس ميکند.